سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        مترسک

        شعری از

        اصغر محمودی( مور )

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۳۸ شماره ثبت ۸۹۵۶۸
          بازدید : ۳۱۷   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اصغر محمودی( مور )
        آخرین اشعار ناب اصغر محمودی( مور )

        مترسک 
        خدای ترس و وحشت نیستی 
        نه خون آشام این دشت 
        نه یک گرگی 
        دریده بره ای از لذت و خشم 
        مترسک 
        نه شاهینی 
        نه کرکس 
        تو حتی جوجه ای را پَر نکردی 
        مسیر قاصدک را کج نکردی 
        مترسک 
        از چه رو اینگونه کردند 
         ردایت پاره پاره 
        خاک کردند 
        تنت را چاک چاک 
        بر چوب کردند 
        مگر حقیقت را نگفتی 
        نگفتی 
        همه پروانه باشند 
        تو گفتی و چنین مصلوب گشتی 
        تو خار چشم هر ناپاک گشتی 
        مترسک 
        نه شاهینی 
        نه گرگی 
        تو آن آغوش بازی 
        برای پوپک و 
        قناری 
         
        اصغر محمودی( مور)
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲
        بسیار زیبا و پر معنی است
        دستمریزاد
        عاشورا تسلیت خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
        درود و عرض ادب ممنون‌از شما .
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۳
        زیبسات
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۷
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۴۹
        خندانک
        سلام برشما خندانک
        زیباقلم زده اید خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مزین به نقداستادزارع عزیز خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۴۳
        سلام و عرض ادب ممنون از توجه شما
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۹
        سلام خندانک
        شعر مترسک، با خطاب قرار دادن این موجود مظلوم، و مبرّی کردن او از ویژگیهای منفور، آغاز می شود:
        مترسک 
        خدای ترس و وحشت نیستی 
        نه خون آشام این دشت 
        نه یک گرگی 
        دریده بره ای از لذت و خشم ...
        و تا بند پایانی به همین تبرئه می پردازد.
        و در بند پایانی شعر است که ماهیت اصلی مترسک را نشان می دهد، ماهیت مسیح وار او، و فدای خود برای نجات دیگران:
        تو آن آغوش بازی 
        برای پوپک و (سار و)
        قناری...
        که ظاهراً کلمه ای در سطر میانی جا افتاده، و بلحاظ سلامت وزن می توان واژه ای مثلاً (سار) را اضافه کرد... (هرچند که این شعر نیمایی رو در این مقال از نظر وزن مورد بررسی قرار ندادیم).
        به هرحال باید به شاعر برای سرودن این شعر ساده اما پر رمز و راز تبریک گفت خندانک

        از میانِ نمادهایی که دلالت‌هایِ گاه‌ـ‌و‌ـ‌بی‌گاهی به حالتِ تنهایی می‌کنند، در مترسک قرائن ِ مثال‌‎زدنی و جالبی وجود دارد. متونِ بسیاری او را به شکل‌هایِ مختلف تصویر کرده‌اند؛ هم به صورتِ موجودیتی وهم‌آلود، سیاه، دروغین و زائد، و هم به شکل ِ واسطه‌ای مفید و کارآمد؛ نوعی آفرینش ِ غریب و خیال‌انگیز. از دور، ما او را در حالی می‌بینیم که با دست‌هایِ باز و قامتِ صاف، ایستاده و همین حالتِ غیرعادّیِ ایستادن، ماهیتِ او را برای‌مان معلوم و وجودش را برای‌مان تشخیص‌پذیر کرده است. این شکل و شمایل، درونِ مزرعه، باید برایِ پرندگان آدمی را تداعی کند که یک‌تنه حراست از زمین را به عهده گرفته. او با دستِ خالی در زمین فرورفته. در طرّاحی ِ او جزئیاتِ بسیار معنی ندارد. او با یک مجسّمه یا منظره‌ای پرداخته و چشم‌نواز فرق دارد. اجزایِ چهره‌اش چندان دقیق نیست؛ گاهی دو چشم است و یک دهان و گاهی هم یک بینی. در دلِ ظلمانی‌ترین شب هم دست از وظیفه‌اش نمی‌کشد، مکان‌اش را ترک نمی‌کند، و حتّا چشم از جایی که او را گذاشته‌اند برنمی‌دارد. به منظوری خاص و برایِ نقطه‌ای خاص ساخته شده و ساعیانه محل ِ استقرارش را می‌پاید. سخت‌کوشی ِ مترسک همآوردِ تنهایی ِ او ست. می‌دانیم که: «جای‌اش را ترک نمی‌کند، چون نمی‌تواند. سخت‌کوشی ِ یک ناتوان: مکثی جاودان.» امّا مگر مترسک چیست؟ تجسّدِ دانش ِ ما از کلاغ و چشم‌اش آن‌جور که به ما می‌نگرد. و مگر کدام کلاغ ما آدم‌ها را در «مکثی جاودان» بازشناخته است؟ اگر این ماجرا به شکست منتهی شود، اگر عملکردِ مترسک ناموفّق باشد و کلاغ‌ها گستاخانه مقابل ِ چشم، یا حتّا رویِ بَر و دوش‌اش نشسته و پیروزمندانه قارـ‌قار کنند و دانه برگیرند، آیا نشانه‌یِ خوشایندی برایِ آن نیست که ما موجوداتی متحرّک و پویا هستیم و کلاغ این وجهِ تمایز ِ ما و مترسک را بازشناخته است؟ مترسک کاملاً بی‌خطر است. و این همان چیزی ست که کلاغ نباید بفهمد. درباره‌یِ مترسک رازی هست که کلاغ نباید به آن پی ببرد. کلاغ چطور نمی‌فهمد؟ ما چطور نمی‌فهمیم؟

        مترسک چیست؟ خود را در آینه‌یِ ذهن ِ کلاغ دیدن، یا ذهن ِ کلاغ را همچون انعکاسی از حیوانیتِ رخوتناک و زمختِ ذهن ِ خود به حساب آوردن؟

        مترسک هنر ِ بازنمایی ِ تعذیب است، هنر ِ ترساندنِ کلاغ از طریق ِ رسوخ به خیالِ کلاغ، هنر ِ رَماندنِ پرندگان؛ از طریق ِ بازمصوّرسازیِ یک تجربه‌یِ ناخوشایند و پرت کردنِ آن تجربه به یک زمینه‌یِ بی‌ربط؛ مترسک هیچ آسیبی به کلاغ نمی‌رسانَد، امّا برخی نشانه‌ها حاکی از آن است که می‌رسانَد. یا لااقل بهتر است، و ما از کلاغ انتظار داریم که این‌طور فکر کند. از این طریق اتّفاق ِ بامزّه‌ای می‌افتد: کلاغ به جایِ مترسک فکر می‌کند (کلاغ فکر می‌کند و می‌انگارد که مترسک فکر کرده است). در واقع، مترسک فقط آنجا ـ هست، بی‌آنکه قصدی و خیالی برایِ ترساندن داشته باشد. امّا کسی که او را آنجا گذاشته خیال می‌کند که کلاغ‌ها خیال می‌کنند که مترسک خیالی دارد برایِ آسیب رساندن به متعدّیانِ ناموس ِ مزرعه. ربطِ مترسک به آدم فقط این است که آدم او را آنجا نصب کرده. ربطِ مترسک به کلاغ این است که با دیدن‌اش کلاغ‌ها یادِ رویارویی ِ محتوم‌شان با انسان می‌افتند، اگر که خواهانِ دانه اَند. مترسک فقط یک پیام است؛ یک خط و نشان. تصمیم با خودِ کلاغ‌ها ست. کلاغ‌ها آزاد اَند.

        ما گُم می‌کنیم که مخاطبِ اصلی ِ هنری ـ که مترسک باشد ـ کیست. یا به عبارتِ دیگر، اگر بشود این مسئله را در قالبِ یک سؤال مطرح کرد، می‌توان پرسید؛ چرا این موجودِ رَماننده و هولناک این‌قدر بی‌آزار و ژولیده، همچو ژولیدگی ِ یک سرگشته، ظاهر شده است؟ بی‌آزاریِ مترسک را آن لباس ِ ژنده و گشادی که بر تن‌اش کرده‌اند می‌گوید. انگار فقط به قدر ِ سهم ِ خود بخواهد، از لباس، از جا، از شکل، از جهت. سرش رو به خورشید است و آغوش‌اش باز، همچو اسیری تسلیم که دستان‌اش را گشوده، یا کارگر ِ بی‌خیال و بی‌چیزی که هر دو دست‌اش را از دو طرف، به تخته‌الوار ِ پشتِ سرش تکیه داده است. گردن‌اش را کمی کج کرده و به عقب بُرده. نگاهِ شیطان و بازیگوش‌اش انگار دعوتی ست به صلح ِ بی‌شیله‌ـ‌و‌ـ‌فریب. گاهی اوقات هم لبخندی به لب دارد و چشمانی درشت و خیره به دوردست، که با اندکی دستکاری، به هیأتِ یک دلقکِ بازیگوش درمی‌آید (و بازیادآوریِ مصائبِ یک دلقک). خلاصه که، با معیارهایِ سلامتِ اخلاقی، یک کولی ست، یک آواره‌یِ دوست‌داشتنی، یک تسلیم ِ محض، یک شوریده‌یِ متواضع. کسی او را به چهره‌یِ یک عارفِ دوره‌گرد ساخته تا برایِ کلاغ‌ها تجلّی ِ یک دشمن باشد. عجیب نیست اگر فکر کنند که واقعی ست: نشانه‌ای را به کار می‌گیرند، و پس از این‌که به تناوب در متن‌اش قرار گرفت و جزئی از بدنه‌یِ زندگی شد، به این خیال می‌روند که: «بله! چیزی در این مترسک واقعی ست.» و کم‌کم کُل‌اش را باور می‌کنند. او آزمون‌ها را یکی پس از دیگری از سر گذرانده. کلاغ‌هایی هستند که او را باور کرده‌اند، انسان چرا او را باور نکند؟
        (بخش انتهایی این مقاله از مجله ی اینترنتی هزارتو_ میثم صدر)
        تندرست و شاد باشید خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۰۴
        درود و عرض ادب و احترام . ممنون از وقتی که گذاشتید . بسیار از دانش شما استفاده کردم . شاد و سلامت باشید .
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۴۸
        خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴
        درود جناب محمودی
        نگاه تازه ای بود به یک مترسک
        زیبا نگاشتید
        مانا باشید به مهر
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۰۹
        درود و احترام فراوان ممنون از شما شاد باشید
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۳۰
        درود و سلام
        قلمتان رقصان شاعر گرامی
        نگه‌تان زیباست
        سروده زیباتان هم لایک شد خندانک خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        درود و عرض ادب ممنون از لطف شما سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۵۵
        درود بر شما بسیار بسیار زیباست
        پایدار و پیروز باشید خندانک خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۵:۴۴
        درود و احترام ممنون از شما
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        سلام بسیار زیبا بود استاد خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۵:۴۵
        سلام . لطف دارید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸
        شاعرو استاد گرامی
        شعربسیارباارزش وزیبایی بود
        از قلبتان برآمد
        بردل ما نشست
        همیشه سرافراز باشید
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۴۴
        سلام و ادب و احترام لطف دارید شاد باشید
        ارسال پاسخ
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۱۰
        سلام و عرض ادب ممنون از لطف همیشگی شما سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۴۶
        سلام
        موضوع جالبی بود برای سرودن ، و باید به شما تبریک گفت
        اصغر محمودی( مور )
        اصغر محمودی( مور )
        پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۰۴
        درود و ادب ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ه عاقبت گر عمری باشد ماندگار ااا میگذارم این سخن را یادگار ااا مینویسم روی کوه بی ستون ااا زنده باد یاران خوب روزگار
        نرگس زند (آرامش)

        مااااسلام بر خواهر عزبزم شااااهزاده خاااانوم مهم نیست حرف تو همه جا بسیار خندانک برا ما ثابت شده ای ک خیلی وقته مشاعره نیومدم الان ی نگاه کردم پیامت خوندم جواب دادم بدون ما همیسه دوست داااااریم استیکر بوس در حال پرتاب وبعد خنده
        ساسان نجفی

        همه چی آرومِ شاهزاده خانم اا حرف حساب بی جوابِ شاهزاده خانم
        طاهره بختیاری

        در این دنیای فانی چرا ناگزیری جواب پس دهی خودت باش عزیزم خودت ولاغیر اهمیت نده
        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0