چهارشنبه ۱۹ دی
|
|
(۱)
از وقتی رفتی
دیگر خواب به چشمم نیامد
هرشب تا نام تو بیدارم
(۲)
ای کاش کسی
دلتنگی را برایش
ترجمه میکرد
او زبان دلش اصلا خوب نیست
(۳)
آنقدر این قهوه ها را
پی در پی مینوشم
تا فالگیر بگوید
مرد عاشق
تبریک!!
معشوقه چشم قهوه ای ات برگشت....
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس که حضورتان به پژمردگی دلم طراوت بخشید | |
|
زیبا که شمایید مانند همین گلها | |
|
درود تان بانو قدم بر چشمم نهادید | |
|
گاهی میدانی اشتباه است ! میدانی کفش های لنگه به لنگه عشق را به پا کردی ! میدانی که انتهای این جاده دوست داشتن چیزی جز حسرت و سراب نیست ! ولی باز هم ادامه میدهی تا به راحتی سَرِ احساست را ببُرَند ! درودتان سپاس مهربانو | |
|
زیبا قدم های شماست در این غم آباد سپاس | |
|
سلام از بنده اس سپاس | |
|
عالی حضورت شماست جناب مسیحا سپاس | |
|
سپاس | |
|
زیبا میبینی سپاس خواهرم | |
|
چه بگویم که هیچگاه او را نداشتم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بودند