مدار عشق
آنان که عشق را به حقارت روا کنند
آیا بُوَد به پاکی شبنم وفا کنند ؟
نان از جنین عقرب جرّاره می خَرَند
آغشته بر خون کرده چون ، کفتار می خورند
مِهر و مرام و معرفت همواره می دَرَند
حیثیت ناموس در ، گهواره می بَرَند
مُشتی شِقاوت مِسلک و جانی و فتنه ساز
هر روز و شب با اَهرمن در راز و در نیاز
آنقدر از چرک و مَوال نُشخوار می کنند
گُل را به پَرپَر کردنش ، اِنکار می کنند
شرمنده ام شیطان که تو را سنگ می زند
این انگلی که به نای شقایق چنگ می زند
نابود گردان ای خدا این رِجسِ حَرمَله
کز وحشتش نای زمین لَرزد به زلزله
حتّی فلک یارای اینسان هرزگی نداشت
بارید سیل و این رذالت را به سینه کاشت
فریاد آوَخ از نفیر کوه پاره گشت
رَختِ عزا بر پیکر ماه و ستاره گشت
آمد دوباره موسم حلقوم و بوی خون
انگار نفرین گشته این خاکِ پُر از جنون
تکرار شد نیزه، لب عطشان و خیمه گاه
خون در مسیر سجده محراب قتل گاه
در سلفی عزّت ، دوباره شامگاه و دود
گام شقایق استوار ، روی زمین کبود
آن دم که روح محسن از زندان جان پرید
روح نسیم آتش گرفت و باد وَر پرید
فریادِ در سکوتش امّا بی صدا نماند
غُرّید کهکشان و در وصفش چکامه خواند
من حتم دارم از گلوی سرخ این شهید
سیّاره ای روی مدارعشق شد پدید
من حتم دارم بعد از این رویَد چو لاله ای
زیر گلویش باشد انگشت اشاره ای
می چرخَد این چرخ و فلک در شیب و در فراز
لعنت بر این جَرسومه کفران کینه ساز
عرض هزاران تسلیت بر سوزش زمین
بر نام انسان ، بر زمان ، بر ربِّ عالمین
بر آتش و بر خاک و باد و آب تسلیت
بر ناله های مادری بی تاب تسلیت
بر بغض خاموش پدر، صد بار تسلیت
بر جنُّ و اِنس و حضرت دادار تسلیت
علی احمدی ( بابک حادثه )