جمعه ۲ آذر
شیطان کوه شعری از نیما اسدی
از دفتر لعنتی جان نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳ شماره ثبت ۸۵۴۴۸
بازدید : ۴۶۵ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب نیما اسدی
|
روز اول کنار شیطان کوه
دیدمش ... دیدمش چه زیبا بود
چشم و ابرو سیاه ، مویِ سیاه
لعنتی شکل آرزوها بود
اشتباهی به سمت من آمد
عشق ، تصمیم گیری آنیاست
واقعا مرگ را بغل کردم
عاشقی یک خطای انسانیاست
چشم بر هم زدم سه سال گذشت
روزگارم به رنگ مویش شد
آنقَدَر ناز کرد تا آخر
قرص اعصاب من هوویش شد
قصد دارم که خودکشی بکنم
بیگمان سم مرا نخواهد کشت
این که رفتی و زندهام یعنی
سرطان هم مرا نخواهد کشت
تیغِ روی رگم نمیفهمد
به خودم زندگی بدهکارم
باز شعرم به لکنت افتاده
لعنتی! دوس ... دوستت دارم
#نیمااسدی
#نیما_اسدی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه بسیار زیبا و جالب بود
دستمریزاد