سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پسرهای گلفروش

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۶ شماره ثبت ۸۴۸۶۵
          بازدید : ۲۲۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        پسرهای گلفروش
         
        اگر کارهایش را می دیدی
        مینامیدی اش یک دخترِ زرنگ
        اما درندگی اش مثالی بود ز پلنگ
        اگر ناخنهای درازش را می دیدی
        میکردی درنگ
        ناخن هایش نیز دست کمی نداشت ،
        ز پلنگ
        روی مخ رفتن اش حرف نداشت چون ،
        وقتی شروع به حرف میکرد
        تفاوتی نداشت با کلنگ
        انگار آمده بود خون آدم را بمکد ،
        یا به هوایی خفه کند
        همچون سوزنی دراز وسیلندر و پیستونی،
        مثال سرنگ
        وقتِ کمک به نیاز،
        حضورش بود کمرنگ
        وقتِ تفریح و صفا ،
        رفت و آمدش پررنگ
        وقت عبادت که نگو،
        کلاً میشد او بی رنگ
        کنسانتره ای از ابلیس بود و هَوَنگ
        اما رنگ و لعابش، همیشه رنگارنگ
        تازه آمده بود از کشور فرنگ
        به نظرم تنها حسنش این بود ،
        که او بود قشنگ
        جالب است برای این دختر
        صف کشیده بودند برای خواستگاری اش
        یکعالمه پسرِ مَشَنگ
        ..............................................
        اگر کارهایش را می دیدی
        مینامیدی اش ساده
        آرامشی داشت خداداده
        ناخن هایش کوتاه بود بدون بزک
        انگار مادرش نمازخوانش زاده
        هیچوقت روی مخ نمیرفت و به لجبازی ،
        عصبانی نمیکرد همچوعالمی نستوه
        دانشمندی مینمود ازهمه وجه ، فوق العاده
        انگار آمده بود که دلِ سربراه را ،
        عاشق کند برود
        اما دلِ سربِراهی پیدا نمیشد ،
        دراین دنیا و این جاده
        نگاه معصومش،
        نماینده ی عشقی بود سلامت وساده
        همچوعشقی خداداده
        وقتِ تفریح ، خوش اخلاق و محجوب بود
        مست کننده ی یک عارفی وساغری پُر ازباده
        وقتِ کمک به نیاز، همه اعمالش فوق العاده
        وقتِ عبادت که نگو، خارق‌العاده
        مخلوطی از روحی پری وار بود و ماده
        مسافری مینمود قدم زنان ،
        در راهِ خدا و بی انتها جاده
        به نظرم جز حُسن چیزی نداشت
        یک فردِ ساده ی دلنشینِ فوق العاده 
        با سر و وضعی خارق العاده
        اما متعجبم همین دخترِ خوب ،
        یک خواستگار هم نداشت
        مادرش انگار یک بانکه ترشی،
        درخانه اش ولی روی چشمانش داشت
        ............................
        واقعاً جای افسوس است ،
        نگرشِ اینهمه پسرِ گل فروش سرِجاده
         
        بهمن بیدقی 99/2/14
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۷
        باسلام وعرض ارادت بزرگوار
        ممنونم از همراهی دلشاد کننده تان
        ایام به کام
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۰۱
        بسیاربسیاردلچسب وزیباست آفرین خندانک خندانک خندانک
        درودبراستادتوانا خندانک
        سلامت وسربلندباشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۲۶
        باسلام وعرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر مملو از مهر و محبتتان
        لحظاتتان پر از شادی
        ارسال پاسخ
        علیرضا بنایی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۰۴
        قیاس زیبا و دلنشینی بود
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۳۸
        باسلام و عرض ارادت بزرگوار
        ممنونم از همراهی ارزشمندتان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۲۸
        سلام و عرض ادب
        شعری بسیار زیبا و از جنس دل بود
        وبردل نشست
        بسیار مستفیض شدم
        هزاران درودتان باد
        استادگرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۴۰
        باسلام و درود بیکران استادبزرگوار
        سپاس بینهایت از لطف همیشگی شما
        ارسال پاسخ
        جلیل میاحی
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۳۲
        درود جناب بیدقی عزیز و گرامی 🌹
        بسیار زیبا و عااالی
        احسنت بر شما و درود بر قلمتان
        پیروز و سربلند باشید🙏🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۵
        باسلام عرض احترام آقای میاحی بزرگوار
        ممنون از نظر پر از مهرتان
        سپاس
        ایام به کام
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2