نصفِ دنیا علم و دنیای شگفت انگیزها...
نیم دیگر خون و تَرکش ، مامن چنگیزها...
این یکی مخلوطی از سرما و خون و برف و آن
دیگری شاد از بهاران ، عاشق پاییزها...
وعده ی سر خرمنِ ادیان ، بهشتِ بعد مرگ
کرده دنیا را جهنم ، وَهم رستاخیزها...
اصلاً این دنیا شتابان می رود سوی کجا؟؟؟
همچو اسبی سرکِشی ، عصیانگرِ مهمیزها...
جای تعدادی چرا اشخاص دیگر نیستند؟؟؟
دارد این دنیا نیاز مبرم ، به این تعویض ها...
فرق انسانها و حیوانات نامحسوس تر
پر شده از خوکهای چاق ، پشتِ میزها...
نیمه های روشن و تاریکِ دنیا شد گواه
از جهانی بی عدالت ، مملو از تبعیض ها...
بمب و نان و پُرن و نازایی و گاهی شیر خشک
ذهن بیش از نیمی از مردم ، پر از این چیزها...
آن طرف اعدام محکوم است و حالا این طرف
شوکه کرده آدمیت را ، که حلق آویزها...
با سیه چال و درفش و داغ و زندان ، قرن ها
عمر انسان طی شده ، در گوشه ی دهلیزها...
با جنون دین کشیدند ، سبزها را رنگ سرخ
پر شده از جوی خون ، سرتاسر جالیزها...
عده ای دیریست دندان تیز کردند ، عاقبت
تا جهان کلاً بیفتد ، دست دندان تیزها........
..................
Ali...senator
دستمریزاد