پروردگارا، ای مهربان ترین مهربانان
انسان هایت بد کردند، می دانم
تو را فراموش کردند، می دانم
نا شکری ات کردند، می دانم
گردن کشی کردند، تکبر ورزیدند، می دانم
فساد کردند، ظلم کردند، می دانم
دل هایی را که تو از روح خود در آنها دمیده بودی، شکستند، می دانم
خوب می دانم،
ما بد کردیم، لعنت بر شیطانت، لعنت بر نفس های شیطانی
پروردگارا عقوبت می کنی ما را؟
حق داری،حق هستی، ای مهربان ترین مهربانان
اما خدای من، محبوب من، معشوق من
جزتنهایی و نسیان هیچ توشه ای بر روی این کره ی خاکی همراه ما نبود
شرمنده ایم پروردگارا
ما را به تنهایی هایمان ببخش،
ما را به ناتوانی هایمان ببخش،
ما را به حقارت ذهن های کوچکمان ببخش
عذابت را بر ما نازل کرده ای، می دانم،
خوب می دانم، حق داری، حق هستی
چه نفس های پاکی که سرشان از تن شان جدا شد
به جرم پاک بودن، به جرم یار تو بودن
یمن، سوریه، عراق، فلسطین، لبنان، ایران .....
می دانم، خوب می دانم
امام نداشتیم که در زمان ما خون پاکش را بریزند، شهیدش کنند
اما قاسمی داشتیم که پیرو راه امامانش بود، خونش را ریختند، نفس پاکش را از روی زمین پاک کردند
بعد از آن شر آمد، درد آمد، بیماری آمد، رنج و تنهایی آمد
گویی دیگر صبرت تمام شد پروردگار من، یکتای بی همتای من
بعضی ها گفتند این حرف ها خرافات است
ویروس ها را خودمان ساختیم
ما انسان ها ساختیم، با دست های پلیدمان ساختیم
برای کشور گشایی ساختیم، برای کاهش جمعیت دنیا ساختیم
مانده ام مسئولیت حضرت عزرائیلت این وسط چه می شود
در تفسیر بی شعوری این آدم ها
مگر می شود برگی از درخت بیفتد و اذن تو همراه آن نباشد
مگر می شود تو نخواهی و دست های شیطانی جولان دهند
چشم های کور نمی بینند، دل های سیاه نمی فهمند
نمی دانند به اراده ات دنیا از کار می ایستد
اگر تو نخواهی عقوبتی در کار نیست و اگر تو بخواهی دنیا سیاه است
پروردگارا دل هایی هستند مثل ما
که نه پاک پاکند نه سیاه سیاه
اما شرمنده اند
عاجزند
تنهایند
دردمندند
پروردگارا بر ما رحم کن
به خاطر دل شکسته مان
به خاطر اشک هایمان
پروردگارا تنها به امید تو زنده ایم ای مهربان ترین مهربانان