سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        طیره

        شعری از

        آروین محمدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو

        ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۹۲۸
          بازدید : ۱۶۴۳۴   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آروین محمدی
        آخرین اشعار ناب آروین محمدی

        صدای ارسالی شاعر:
         
        اوایل بهار بودُ
        تشویشی ناخوش در قلبُ
        روانی پریش...
         
        لحظه به لحظه سیگارُ
        درد معده... 
        چهره ام را تکانده بود
         
        به ناگاه دیدمش! 
         
        دستپاچه شدم
        بین رفتن و برگشتن 
         
        دید مرا
        نمیشد برگشت... 
         
        چه زیبا شده بود! 
         
        جواهرات... 
        برایش خریده بودندُ
        لباس های خوش رنگ...
         
        تلخی نگاه ترحم آمیزش را...
        گرانبار چشیدم! 
         
         
         
        [ قبلا بیشتر حواسم بود
        با این وضع نبیند مرا...! ]
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۴ روز پیش
        به گمانم مشابه آنرا قبلا ارایه نموده اید خندانک
        شاهزاده خانوم
        ۴ روز پیش
        زیباست خندانک
        درود شاعر محترم خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        ۵ روز پیش
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دنیایِ لاکِردارِ لامَصّب ای بی وفایِ بی مَرام ای شَب ااا سرریز گشتی از تباهی ها در غزّه جانم را گرفت این تَب ااا بداهه ب
        سید مرتضی سیدی

        مسحورِ چشمِ مستِ تو را شرابِ لعلِ لبت مگر دوا بکند
        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1