يکشنبه ۲ دی
سقوط پادشاهی شعری از آرش میرزاوند
از دفتر دیوانگی نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۱۸ شماره ثبت ۸۲۷۱۱
بازدید : ۴۵۳ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب آرش میرزاوند
|
نشد باور مرا هرگز
برایم یک تمسخر بود
و یک تلخند بی معنی
وجود عشق
وجودیک نفر دیگر
که با لبخند تو خندان
و با اخم تو گریان است.
کسی که دوری اش سخت است.
جداماندن از او مشکل
کسی که می شود روزی
تمام هستی این دل
و روزی میشود مجنون و دیوانه
همین عاقل
و من این را ندانستم
برایم باورش چون نقض قانون نیوتن بود
و سیبی که
بدون جاذبه افتاده از شاخه
ولی او آمد و در من شروعی تازه بر پاکرد
ودر من کودتاهی شد
میان باور و ایمان و عقل و اعتقاداتم
و من چون پادشاهی که
به چشم خود
سقوط آخرین دژ های شهر خویشتن را دید
به دست خود به او دادم
تمام هستی خودرا
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم جناب استکی که وقت با ارزشتونو گذاشتید و خوندید تشکر | |
|
ممنونم جناب بنایی لطف دارید | |
|
ممنونم داداش سلام مرسی که وقت با ارزشتو گذاشتی و خوندی | |
|
درود بر شما ممنونم دوست عزیز | |
|
درود خانم عیدو تبریک میگم و امیدوارم سالی پر از سلامت باشه برای شما و هموطنای عزیزمون ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.