آن شب که زن گرفتم
کیانوش عبداله پور
جوانی ساده بودم کنج خانه
جدا از پیچ و خم های زمانه
گهی تفریح و گاهی هم سرکار
گهی با قایقم فول میزدم بار
رفیقان دورم و محبوب و دمخور
شبم مشغول فیفا و پلی فور
گهی آرچرز و گوبلین بود و بالن
گهی فوتبال شرطی توی سالن
شبی سمبوسه و همبرگر و بال
شبِ مهتابی ما بحرِ کندال
تمام زندگی آبگرم و گاری
دگرد و لاور و بوی "هواری"
ولی یک شب رسیدم چون به خانه
کشیدم آه سردی بر زمانه
که مادر دختری بنشانده پیشش
ز فامیل فلان اقوام و خویشش
بیا فرزند من جانم به قربان
گرفتم دختری زیبا و خندان
برای اینکه بال و پر بگیری
کنی یک بق بقو "کفتر" بگیری
همش آواره ای در کوچه بازار
به تنگ آورده ای شورا و شهردار
گهی تکچرخ و تایر آسمان است
گهی موهای سیخت ریسمان است
همش زل میزنی بر دختِ عُقدی...
مگر ای جان مادر بچه جغدی!!
پلیس از دست ویراژت اسیر است
واشنگتون نیست که مادرجان خمیر است
ببین این دختر فامیل دور است
ولیکن خانه شان آن سوی خور است
نبینم که ادا بازی در آری!!
گذاشتم وعده ای بر خواستگاری
دو سه تا وعده ی شیک و خفن داد
منِ بیچاره را آن شب به زن داد
رفیقان چون شرایط جور دیدند
قلم چرخانده دورم خط کشیدند
من از فردا شدم خود مرد خانه
زنم هی بق بقو کرد و بهانه:
چرا رنگ لباس تو سفید است!!
چرا سگ باوفا اما پلید است!!
چرا درکم نکردی هفته ی پیش!!
چرا ماه عسل بردی مرا کیش!!
چرا سبز و بزرگ است هندوانه!!
ترک دارد چرا دیوار خانه!!!
خلاصه گیر و گیر و هی بهانه
فراری گشتم از دیوار خانه
همان شب من برای ترک دنیا
شدم راهی به راه عمقِ دریا
پس از کلی دعا و اشک و تعبیر
خودم را پرت کردم سوی تقدیر
کمی در زیر دریا آب خوردم
پس از یک مدت کوتاه مردم
رسیدم چون به آن دنیا، به ناگه
بیامد خانمم گفتا که : به به!!
مرا ول کرده ای در خانه تنها!!
سفر کردی خودت اعماق دریا!!
زدم بر فرق سر با سطل بی آب
به ناگه من جهیدم از سر خواب
عجب کابوس تلخ ناب دیدم
خدا را شکر ...من خواب دیدم
نصیحت میکنم ای جان، برادر
فرار از دست زن!!!!؟؟ "الله اکبر"
#کیانوش_عبداله_پور
بحرکندال:دریای کندال واقع در بندرخمیر/ آبگرم و گاری و دگرد و لاور: از مکانهای دیدنی بندرخمیر / آرچرز و گوبلین و بالن: سربازهای بازی معروف کلش اف کلنز
درود آقای عبداله پور عزیز
توبه ی گرگ مرگه
شاد باشید