سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        خواب دیدم هیچکس از رفتنم زاری نکرد

        شعری از

        میترا فرجی

        از دفتر رنگین کمان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۰۹ شماره ثبت ۸۲۱۲۷
          بازدید : ۷۲۷   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میترا فرجی

        خواب دیدم هیچکس از رفتنم زاری نکرد 
        گریه گور خود ، برای ماندنم کاری نکرد
         
        خواب دیدم روی تختم گریه می شورد مرا
        دست های آشنا با چشم همکاری نکرد 
         
        خواب دیدم دورم از نامرد و نا زن ها پر است
        هیچکس حتی مرا در رفتنم یاری نکرد 
         
        خوابِ چه ؟ من خواب و بیدارم پر از کابوس بود
        هیچکس از قلب بیمارم پرستاری نکرد 
         
        زندگی کردم ولی با نیش هم خویشان خود 
        آنچنان معصوم که با طعمه ای ، ماری نکرد
         
        آنچه با من کرده اند این آشنایان غریب 
        " شمر با اولاد پیغمبر چنین کاری نکرد "
         
        میترافرجی
         
        " شمر با اولاد پیغمبر چنین کاری نکرد "
        علی اکبر یاغی تبار
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۳۷
        غمگین و زیبا بود
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۰۰
        سلام همتبار ارجمندو خواهرنازنینم خندانک

        به قول معروف خواب خانمها چپه خندانک و ان شاء الله برعکس حرفهای شعرتون صادقه یعنی در طول عمر باعزت و دلشادیِ همیشگی باشید آمین خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۴۷
        درود شاعربانوی غزلسرا خندانک
        غزلی زیبا و روون... با تناسب معنایی و ارتباط طولی و عرضی خوب خندانک خندانک خندانک
        جسارتاً فقط یه بیت از غزل زیباتون بنظرم ضعف تالیف داره، و هرچند قابل فهمه ولی آنچنان که باید رسا نیست، و وجود این بیت در کیفیت شعر زیباتون اثر منفی داره خندانک
        یاد یه غزل قدیمی از خودم افتادم:
        خفته ام در بستر مرگ و کسی غمخوار نیست
        لحظه های احتضارست و کنارم یار نیست

        سفره ی تنهایی ام افتاده بر روی زمین
        باز سوری دارم و همسفره ای در کار نیست

        زندگی هنگامه ی حرمان و یاس و غربت است
        شکر حق کاین قیل و قال و فاجعه صدبار نیست

        همسفر با موج غم تا بی کرانها می روم
        عاشقان را از تمنای حقیقت عار نیست

        ای خوش آن روزی که با فریاد می گفتی سخن
        ما یکی هستیم و هرگز بین ما دیوار نیست...(م. فریاد)

        سلامت و شاد باشید خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۰۲
        درود مهربانو
        زیبا بود ولی غم انگیز
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۴۲
        سلام

        یاد غزلی افتادم که سالها پیش گفتم:

        خواب دیدم در وحودم عشق بود

        در تمام تار و پودم عشق بود
        عاشق

        موفق باشید

        سری به ما بزنید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۵۹
        خواب دیدم روی تختم گریه می شورد مرا
        دست های آشنا با چشم همکاری نکرد
        درود بیکران
        خانه دلتان آباد
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۱۵
        سلام و درود بر شما بانو فرجی عزیز
        مثل همیشه متفاوت و جذاب سروده اید
        بسیار زیبا و دلنشین است بانوی گرامی
        سپاسگزارم که اجازه دادید تا بنویسم
        همانطور که دوست گرامی جناب زارع اشاره کرده اند، اندکی حوصله نیاز بود تا غزل زیبایتان بی نقص شود.
        اگرچه از نظر مفهوم کلی غزل رسایی ست اما برخی مصاریع نیاز به کمی بازنگری دارند که این کمترین با کمی ویرایش به این موارد اشاره می کند.
        با توجه به وزن غزلتان:
        (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات)
        مصرع دوم را اینگونه خواندم؛
        "گریه گورِ خود، برای ماندنم کاری نکرد" اما کمی مفهوم گنگ است. مگر آنکه برای دریافت مفهوم اینگونه بخوانیم؛
        "گریه یِ گور خود، برای ماندنم کاری نکرد" که در این صورت وزن مصرع کمی بهم می ریزد و به گمانم از نظر مفهوم همینگونه سروده اید.
        "گورِ گریان" یا حتی "گورِ خندان" جایگزین مناسبی است.
        "خواب دیدم هیچکس از رفتنم زاری نکرد
        گورِ خندان هم "برای ماندنم کاری نکرد"
        گورِ گریان واج آرایی دارد. گورِ خندان تضاد
        و
        "خواب دیدم روی تختم گریه می شورد مرا"
        با توجه به مفهوم کلی غزلتان، این مصرع از زیباترین مصاریع غزل شماست. گرچه "می شورد" معنی شستن هم میدهد اما برای آنکه مفهوم زیبای مصرع، اصطلاحا "سرِ تیر" به دل مخاطب بنشیند، اگر "می شوید" بجای "می شورد" می آمد به نظرم بهتر بود.
        "خواب دیدم روی تختم گریه می شوید مرا
        دستهای آشنا با چشم هم - کاری نکرد"
        و
        "خوابِ چه؟ من خواب و بیدارم پر از کابوس بود"
        باز در این مصرع اگرچه مخاطب پی به مفهوم می برد اما باز نیاز به کمی ویرایش دارد.
        "خوابِ چه؟! بیداری ام حتّی پر از کابوس بود
        هیچ کس از قلب بیمارم پرستاری نکرد"
        و
        "زندگی کردم ولی با نیش هم خویشان خود 
        آنچنان معصوم که با طعمه ای ، ماری نکرد"
        در این بیت نیز مصرع اول به زیباییِ هرچه تمام شکل گرفته. هم چشم نواز است و هم دارای مفهوم کامل و هم دارای موسیقی درونی است. اما مصرع دوم باز نامفهوم است. گرچه در این بیت "نیش" و هم "مار" می بینیم، اما "نیش" مفهوم خود را در مصراع اول کامل کرده است، در واقع عدم ارتباط بین دو مصرع باعث نامفهومی مصرع دوم است.
        "زندگی ‌کردم ولی با نیش هم خویشان خود
        اینچنین با طعمه ای معصوم، شَه ماری نکرد"
        اما چون نوع "زندگی کردن" و یا "مردن تدریجی" پایه و مبنای مفهوم این بیت را شکل میدهد، باز مفهوم ایراد دارد. پس بهتر است؛
        "مُردم از دردِ درون و نیشِ هم خویشانِ خود
        اینچنین با طعمه ای معصوم، شَه ماری نکرد"
        در کل غزل بسیار زیباییست با مضمون زیبا و آهنگ زیبا. تنها از نظر ارائه ی مفهوم کمی نیاز به ویرایش مجدد شما شاعر گرامی و خوش ذوق دارد. بنده هم سعی کردم دخل و تصرفی آنچنان نکنم و از همان واژه ها و مفاهیم کمک بگیرم تا اعمال سلیقه ای صورت نگیرد.
        امیدوارم که جسارت این کمترین را ببخشایید. و اگر مطلبی نوشتم، زیبایی غزل شما باعث شد.
        برقرار باشید و بسرایید.
        خندانک خندانک خندانک
        فرید امیدی
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۳۲
        سلام و درود بانو فرجی
        بسیار زيبا و غمگین بود
        هیچکس از قلب بیمارم پرستاری نکرد
        بسیار زیبا و پر از غم
        لذت بردم و عالی بود خندانک خندانک
        فروغ فرشیدفر
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۰۱
        درود بربانو فرجی نازنین🌹
        شعر بسبار زیبایی بود.
        فقط منم با دوتا مصرع خوب ارتباط برقرار نکردم
        یکی : گریه گور خود، برای ماندنم کاری نکرد.
        ودومی: آنچنان معصوم که باطعمه ای ماری نکرد.
        ( درمورد مصرع اخیر، شما درمصرع قبلش شاعر به خودش به عتوان طعمه ی نیش ها اشاره کرده ودر مصرع بعدی وقتی آنچنان رو استفاده کردید به نظر میاد بازم اشاره باید به طعمه باشه ، ولی به مارهست. )
        موفق باشید.
        🌹🌹🌹🌹🌹
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۱۸
        بسیار زیبا
        رنگین و آهنگین و روان و غمگین
        درود بانو فرجی عزیز ..........
        مثل همه غزلهای قبلی شما از خواندنش بهره وافر بردم
        فقط یک مورد باوجود توضیحات دوست گرامی ام هداوند عزیز
        متوجه معنی ( گریه گور...... ) نشدم
        درکل سروده تحسین بر انگیز است
        مرحبا .---------------------- خندانک
        سید علیرضاهاشمی
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۵۵
        آنچه با من کرده اند این آشنایان غریب
        " شمر با اولاد پیغمبر چنین کاری نکرد "

        یکی از لذت بخش ترین آرایه های ادبی پارادوکس یا متناقض نما هست و آشنایان غریب می درخشه تو تو شعر شما درود خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۳۸
        باسلام و درود بیکران
        زیبا می سرائید و با احساس ،
        برایتان عمری طولانی و پر از شادکامی ها و لبخند ، آرزومندم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۰۸
        خندانک
        علی مزینانی عسکری
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۰۴
        درود برشما
        بسیار زیبا و دلنشین و پر از شکوه و گلایه ...معلوم است دل پردردی از جفای نامردان دارید
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا بنایی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۰:۴۵
        سلام و درود
        زیبا و تلخ سروده اید خندانک
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۱۷
        سلام‌ودرود
        گرچه‌‌نماهنگ‌شعر‌غمگین‌ است
        ولی بسیار زیبا سرودی
        احسنت خندانک
        حسین اورکی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۳۹
        سلام زیبا بود بانوی گرامی خندانک
        سیدمحمدطباطبایی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۱
        درودتان بانو فرجی گرامی

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زیبا بود و پر محتوا احسنت برشما

        قلمتان سبز و پربار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید فتح اله هاشمی
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۷
        سلام موزون و آهنگین و زیباست.ولی خواب خوبی نبود
        یوسف صمدی آزاد ، (آدم)
        چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۷
        سلام و درود برشما

        بسیار زیباست اما قطعا بر خلاف خواب در عالم واقع بسیار ارزشمندید وجودتان گرامی است
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۵۹
        درودها بانو
        خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۹:۵۲
        درودبرشما🎋🎋🎋🎋🎋
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2