سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        زیر باران

        شعری از

        میترا فرجی

        از دفتر رنگین کمان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ ۰۳:۴۹ شماره ثبت ۸۳۶۳۶
          بازدید : ۵۰۴   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میترا فرجی

        خیالاتی ترینم بعد تو در زیر این باران
        گمم هر چند در انبوه شالی کاری گیلان
         
        نمی بینند دردم را مسافرهای هرجایی
        نمی فهمند حالم را میان قحطی ایمان
         
        میترا فرجی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۰۶
        دو تا بیت زیبا بود خندانک
        رضا عزیزی (رهگذر)
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۰۳
        درود بر شماا خندانک خندانک
        زیباسرودید خندانک خندانک خندانک
        امیرعباس معینی(بیت الاسرار)
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۱۵
        درود🌸
        زيبا و دلنشين👌👌
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۵۸
        با سلام
        مانند همیشه بردلم می نشیند
        شاعر گرامی
        درود درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         علیرضا غلامی متا
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
        سلام
        زیباست
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳
        درود بانو فرجی
        زیبا بود

        خیالاتی ترینم بعد تو در زیر این باران
        گمم هر چند در انبوه شالیزار گیلان

        نمی بینند دردم را مسافرهای هرجایی
        نمی فهمند حالم را میان قحطی ایمان
        پوزش از جسارت
        در پناه خدا خندانک خندانک
        زینب بویری (خزان)
        دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ ۰۰:۵۳
        درودبربانوفرجی عزیز خندانک
        بسیارزیباسرودید خندانک خندانک
        علی سلطانی نژاد
        پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
        چه ناب
        علی سلطانی نژاد
        پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
        باید که تا ته عمر،،،،،، آزار می کشیدیم
        تاوان عاشقی را، صد بار می کشیدیم
        هردفعه هم‌که شعری‌،با طعم عشق گفتیم
        از خاطرات کهنه، هی کار می کشیدیم
        گویی رها نمی کرد،، آزار قلب ما را
        یاری که زجر او را،، هر بار می‌ کشیدیم
        هرکس که عاشقی را،پرسیده بوده از ما
        یک شاخه رز میانِ، صد خار می‌کشیدیم
        گویی حقارت عشق،پایان نداشت یکشب
        ازبس ز دست و پای‌،دل خوار میکشیدیم
        وقتی قمار دل را،،، می باختم کنارش
        گفتم که کاش یک‌بار،ما یار می‌کشیدیم!!
        "یااینکه چون خدایان،مانیز فارغ ازعشق
        یک‌گوشه می‌نشستیم،سیگار می‌کشیدیم"

        ✍️ علی‌‌سلطانی‌نژاد
        علی سلطانی نژاد
        پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
        باید که تا ته عمر،،،،،، آزار می کشیدیم
        تاوان عاشقی را، صد بار می کشیدیم
        هردفعه هم‌که شعری‌،با طعم عشق گفتیم
        از خاطرات با او، هی کار می کشیدیم
        گویی رها نمی کرد،، آزار قلب ما را
        یاری که زجر او را،، هر بار می‌ کشیدیم
        هرکس که عاشقی را،پرسیده بوده از ما
        یک شاخه رز میانِ، صد خار می‌کشیدیم
        گویی حقارت عشق،پایان نداشت یکشب
        ازبس ز دست و پای‌دل،خوار میکشیدیم
        وقتی قمار دل را،،، می باختم کنارش
        گفتم که کاش یک‌بار،ما یار می‌کشیدیم!!
        "یااینکه چون خدایان،مانیز فارغ ازعشق
        یک‌گوشه می‌نشستیم،سیگار می‌کشیدیم"

        ✍️ علی‌‌سلطانی‌نژاد
        علی سلطانی نژاد
        پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۳۱
        این باور تمام ، مردان سرزمین شد
        باید برای بودن،،،،،،،، آزار می کشیدیم
        ارزش نداشت انگار،، تا هم‌چو شیر باشیم
        وقتی که خال‌ مان را،، کفتار می کشیدیم
        هر ننگ و خفتی که، بر سینه‌های ما رفت
        از غیر خود نبود و، از یار می‌‌کشیدیم
        ما اعتماد کردیم، بر حقّه های شیطان
        وقتی خدای خود را،، بر دار می کشیدیم
        گر طعم زندگی را، یک بار مزه کردیم
        اما مشقّتش را، هر بار می کشیدیم
        مرگ ست زندگانی،،،،، در پوچی عقیده
        یک‌عمر شد،که از دل، ما خوار میکشیدیم
        بی اعتبار و پوچیم، مابین خلق عالم
        چون‌ خفّتی‌که خود از،قاجار می‌کشیدیم
        جامی بزن که از می ،دردی نرفته بر ما
        ما درد روزگار از،، هشیار میکشیدیم

        ✍️ علی سلطانی‌نژاد
        صابرخوشبین صفت
        يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۳۱
        درودها
        بسیار زیبا و ناب
        آدم را به اوج خیال و رویا می برد .
        خیلی شاعرانه و بااحساس بود .
        بهاری باشید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1