سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر روح انگیز امیدی فرح
آخرین اشعار ناب روح انگیز امیدی فرح
|
نخلستانِ وجودم
غارت زده ی بیداد
کدام طوفان و سیل و
نگاه ی عاشقانه ی
دلبر ندیده یست.
که مدام نجوا می کند،
در گوش ِ تک تک نفرات
نخل ها
که مبادا تن بد هید به اسارت .
ایستاده بمیرید ۰
اما صدای جیرینگ جیرینگ
از کدام قلعه کوهی می آید ؟
که دلم را به آشوب می کشد .
و صدای گریه کیست ؟
که در مخروبه ی کدام باغ مدفون شده .
یا ندای عاشقانه ی کدام بلبل سر مست یست
که در قفس هم یار یار می کند .
نه به گمانم
صدای زنگوله ی بره های چوپانیست
که به طمعه نگاه گرگ لباس میش پوشیده ای
از گله جدا افتاد ه اند .
خبری هم ز چوپان نیست .
ای دل غافل نکند ؟
همدستِ
دزدان گله شده و گله را به گرگ هدیه داده ۰
شاید تمام اینها خواب بود .
یارم آمد و
زمزمه ای کرد۰
آرام باش .
دریای عاشقان طوفان زاست ،
اما امن و امان ست
در قلمروی عشق .
سروده و نوشته ی - روح انگیز ( فرح ) امیدی - شیراز
۱۳۹۸/۱۲/۱
اول / اسفند ماه / ۱۳۹۸
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.