خورشیدرا بخاک ! ۲
خورشیدرا بخاک نهان میکنی چرا
درَدِ دلت به چاه بیان میکنی چرا
هنگام شستشوی گُلَت هست یاعلی(ع)
اشکت بچشم بغض نهان میکنی چرا
اسما سئوال کرد چرا گریه میکنی ؟
جای کبود به اسما نشان میکنی چرا
گفتی کبودیش ز ضربت دشمن ببین
پرسش زمن ؛ که گریه چنان میکنی چرا
اهل مدینه جمله بخوابند نیم شب
اشکت زچشم چو سیل روان میکنی چرا
در خواب راحتند حسین(ع) و حسن(ع) کنون
بیدارشان مکن چو فغان میکنی چرا
زینب سه ساله است ببین روی ماه او
اشکش چنان زدیده روان میکنی چرا
مثلت شجاع دیده ندیده به روزگار
امشب بهار خویش خزان میکنی چرا
یک گوهری بدست خودت میکنی بخاک
بر روی خاک اشک فشان میکنی چرا
دادی امانتی که رسول داده بود بتو
پهلو شکسته نقص در آن میکنی چرا
وقت وداع رسید ز زهرا(س) وداع کن
آهی ز سوز سینه کشان میکنی چرا
(گمنام) تاب نیست بگوید سخن دگر
اشکش روان ؛ بگو تو نهان میکنی چرا
چهارشنبه نهم بهمن نود و هشت مصادف
باسالروز شهادت حضرت زهرا(س)
بسیار شورانگیز و زیباست در مصیبت اهل بیت (ع)
شهادت حضرت زهرای مرضیه تسلیت