« فيض نهان »
به دوستي تو برادر ، قدم بـنه در پيش
چو دوستان حقيقي ، كه بهترند از خويش
زِ قوم و خويش بد انديش ، جان من بگذر
به مثل عقرب جراره1 مي زنندت نيش
به دوستی و درستی حُسن عاقبت است
کلام پاک محمد (ص) که بود دور اندیش
پيمبر(ص) آنكه طريق صله رحم2 مي گفت
نگفته آن زِ طريق جفا ، بـرندش پيش
اگر چه صله رحم را بگفته پيغمبر(ص)
نگفته آنكه سوارش كنند به گردن خويش
پيمبر(ص) از ره صدق و برادري فرمود
نه مردم از ره جور و جفا گرانه ي خويش
سـه جانـور به چراينـد در بيابانـها
يكي است گرگ و دوتا ديگرند بره و ميش3
بـرادرا تـو صفـات بـرادري بنـما
نه با برادر خود ، دشمنـي بگيري پيش
به آبروی محمد (ص) خدا جداشان کن
دو تا برادر دشمن به هم،چو گرگن و میش
توانگران حقيقي ،چه خوش صفت باشند
از آنكه فيض نهان، مي دهند بر درويش
طبيب گر نـشناسد مرض،چه سود مريض
از آنكه نسخه گران مي كنند بر دل ريش
فغان و آه زِ حُكام ، كـز خدا دورنـد
كه غافلنـد زِ حكم خدا و كيفر خويش
تلاش وكوشش آنها هست بهر مواجب خود
صلاح خلق ندانند و حكم داور خويش
امان زِ رشوه خوارانـي كه در اداراتنـد
اداره مي كنند از سود خلق، منزل خويش
در اين محيط فساد و در اين دو رويي ها
حسن بسا زِ غمت را بگو،تو با دل خويش
٭٭٭
1- عقرب بزرگ كشنده 2- محبت و ديد و بازديد با خويشان 3- گوسفند ماده