نیست غیر از … ؛ چهار
نیست غیر از تو دگر هیچکسی یاور ما
لطف بسیار تو باشد همه وقت خاطر ما
لطف تو شامل ما هست همه وقت در همه جا
لطف بسیار تو شد چرخ بلند اختر ما
کاتبانت همه کارم بنویسند دقیق
غیر تو نیست خبر هیچ کس از دفتر ما
افتخاری که مرا هست شدم بنده تو
عزّتی هست مرا اینکه توئی سرور ما(1)
خواستگارم همه وقت تا که نشانم بدهی
راه بی پیچ خمی چونکه توئی رهبر ما(2)
مهر تو همچو یکی گوهر و همراه من است
دشمنی هست کمین تا ببرد گوهر ما
عهد کردم به دلم غیر تورا جا ندهم
نشکنم عهد خودم تاکه توئی ناصر ما (3)
هرچه فرمان بدهی طاعت آن را ببرم
مزد طاعت بنهی تاج سعادت سِرِ ؛ ما
زیر این گنبد مینا همه همتاز شدند (4)
با نگاهت تو چنانی همه جا داور ما
گر زاخلاص صدایت بکنم در همه وقت
میدهی زود جوابم که توئی در بِرِ ما
خوش که الهام کنی در دل(گمنام) دمی
کار تو هست پسندم که شدی شاعر ما
دوشنبه سی ام دیماه نود و هشت
- الاهی کفا بی فخرم انا اکنونا لک عبدا
- اهدناالصراط المستقیم
- ایاک نعبد و ایاک نستعین
- حتی اسرح الیک فی میادین السابقین .
دستمریزاد