شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« راه خوشگوار »
برادرا ره ما ، راه خوشگواري نيست
از آنكه راه جهان ، جز به ناگواري نيست
بهار زاده ي حيرت بُوَد ، جحيم رضا
كه در جحيم و نعيمش ،زبان درازي نيست
جحيم و جنت و قهرش ،همش بُوَد به رضا
بر آدمي بجز از آن رضا ، رضايي نيست
سخنوران جهان ، هر چه رو به حق گفتند
طراز گفتنـشان ، جز به هوشياري نيست
سخنوران عجـم هر كه پارسايـي بود
به سوي حق،سخنشان جز به پارسايي نيست
هر آنكسي كه سخنور شد ،زِ جانب حق
يقين بُوَد ، سخنش جز به جاوداني نيست
طريق عاشق و معشوق ،اگر هماهنگ است
مسلّم است كه آن هر دو ،در نهاني نيست
سخـن زِ مرد هنرمنـد زنده دلـي
به طبق هر سخن ، فرد نوجواني نيست
اگر به كام تو، اين صحبتم نيايد خوش
براي مرد خدا جو ، كه كامراني نيست
كدام آدمي ، از مرگ خود خبر دارد
خوش آنكسي،كه بر او مرگ ناگهاني نيست
دلا رضايت آن جو ،گر از تو راضي نيست
از آنكه بهر رضايش يك اعتراضي نيست
هر آنكه از سر كار خدا ، بگشته رضا1
مگر كه كار نكويش،به سرفرازي2 نيست
بشر اطاعت آن كن ،كه باشد از تو رضا
بدان كه طاعت آن ،غير سرفرازي نيست
غم جهان مخور ، باش در مقام رضا
كه فوت و فن جهان،جمله غير بازي نيست
رضايتـش به حقيقت بُوَد ، به حق رضا
از آنكه حق رضايش،به صحنه سازي نيست
خوش آنكه دل به تولاي آن دهد به رضا
مگر كه راه رضايش ،به سرفرازي نيست
هر آنكه دل به رضايش نهاد و بُد به رضا
يكي به طبق رضايش، به نارضايي نيست
هر آنكسي كه دلش ،را بر آن دهد به رضا
مگر كه كار نكويش ، به سرفرازي نيست
رضايتش بطلب ، اي دلا به وجه3 رضا
كه هر طريق رضايش حقست وبازي نيست
در آستانه ي عشقش ، رهي بجو به رضا
كه ره به سوي رضايش،بجز گدايي نيست
برادرا ، حسن اين پندها نوشت ،تو بخوان
به دقت اَر نگري ،پند بي معاني نيست
٭٭٭
1- خشنودي – موافقت - خوشدل 2- فخر- بزرگي 3- چهره – شكل – طريق
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.