شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« درگه جبّار »
طریق کار من امروزه ، اختیاری نیست
ولی به کار من امروزه ، شرمساری نیست
هرآنکه درد در بدنش هست وصحتش نَبُوَد
مگر ز عالم پروردگار جاری نیست
همین سخن که بگفتم : غلط نپندارید
که سِرحق به همین است وآشکاری نیست
نه آدمی، همه ذکر خدای خود گویند
مگر به ذکر خدا ، بلبل و قناری نیست
به هر رهی که صحیح است و میروم امروز
که راه من بجز از راه حق گزاری نیست
هر آنکه در بدنش درد بی قراری هست
به هر که درد بُوَد،جای کام کاری نیست
هر آنکه در بدنش ، درد مثل من دارد
برای صحت روزش به غیر زاری نیست
کسی که درد ندارد و نوجوان باشد
به فکر پیر گرفتار، کم وقاری نیست
اگر که درد مرا خلق عالمی گیرند
برای آن همه شان ، روز نوبهاری نیست
اگر ز درد بمیرم ، کسی غمم نخورد
ز خانواده ی من ، هیچ غمگساری نیست
به جای غم،خوشی آدمی به یک رنگ است
خوشی وعیش و تنعم ،به یک مداری نیست
بلای اول هر مرد ، آن زنش باشد
برای آن ضرر باشد، بهر شب سواری نیست
هر آن زنی که بَد اندیش و حیله گر باشد
برای شوهر خود ، هیچ گاه یاری نیست
اگر كه معصیتی کرده اید ، توبه کنید
مگر ز درگه جبّار ، حکم جاری نیست
به آب زمزم و کوثر اگر بشویندت
برای معصیتـت ، راه رستگاری نیست
هر آنکه پرده ی عفت ، زِ مردمان بدرید
برای عفت او ، هیچ پرده داری نیست
کسی که عفت مردم ، درید و شرم نکرد
سزای کار بدش ، غیر سنگ ساری نیست
کسی که خدمت ملت نمود وخسته نشد
مگر که کار وی ، از بهر افتخاری نیست
هر آنکه در پی درمان درد مردم بود
طریقت هنرش ، غیر پایداری نیست
برادرا به قناعت بکوش و فیض و کَرَم
مگر طریقه ي مردان،به هوشیاری نیست
حسن ، خدا مددی می دهد به زنده دلان
مدد که می دهد ،امّا به آشکاری نیست
٭٭٭
|
نقدها و نظرات
|
درود ها بانو لطف دارید سربلند باشید - | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا سروده اید استاد
در پناه ایزد مانا باشید