سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 آبان 1403
    18 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 19 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۲۹ آبان

        تب سرد جهنم

        شعری از

        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

        از دفتر دفتر احساس نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰۱:۰۷ شماره ثبت ۸۰۴۲۶
          بازدید : ۶۶۶   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        آخرین اشعار ناب بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

        تسلیت ایرانم 
         

        سال هزار و سیصد ِمبهم
        صبح چندمین ماه جهنم

        من
        رها شده در میان ریگزار
        در حصاری از مخروبه ها
        و ناگهان منفجر می شوم در برخورد ثانیه ای

        بوووووووم

        و هنووووز
         
        می تپد عشق در نطفه ام تا
        بپوشاند صدای گریه جنین ِ "رَحم"را

        سهرابِ قامتم متلاشی شده
         روی دستان رستم
         برای خوردن نوشدارو

        کمان آرش  شکسته در مغزم
         تیری می نشیند بر عمروعاص ِقلبم

        نشاندار حکمران ِ غم

        صدای آژیر جنگ
        اشک  در بینی ام می چکاند
        زبانم از لابلای تکه هایم می گریزد
        تا مقری شود
        برای پرواز افکارِ تن فروشم

        بسوی بیابان "آزادی"

        مادرم مرا میخواند

        آااااه

        هیچوقت به تو نخواهم رسید مادر
        چقدر سرد است
        در آغوش خاطره هایت سوختن

         تکه هایم را ببوس
        و دفنم کن در مشتی خاک
        این تنها حق من  از سرزمینم
        که جنس مرا از ماتم ساخت

        توشه ی سفر
        شعری پاره پاره در حریری  سپید
        زیر تابوتی از تب سرد جهنم.....
        🖤🖤🖤
        من زنم! با دردهای مستتر محرم شده
        گاه از دست زمانه پشت شعرم خم شده

        ماهی ام مدفون شده در لابلای شوره زار
        باله هایم زخمی است و با نمک مرهم شده 
        ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸
        🖤🖤🖤
        من یک زنم
        با آرزوهایی تاول زده
        بر خیال زخمی ام می تازم
        اشکهایم را در گلدان دلم می کارم
        تا از آنها غنچه های عاشقی بشکفد
        رخش کلام را به
        کمند واژه هایم گره میزنم
        شعله های اشتیاقم را
        رقم میزنم به رگهای بودنم
        به رزم سخن می روم
        اندیشه هایم را عریان میکنم
        تا مرا با آنها بشناسی
        نه با اندامم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۵۲
        می تپد عشق در نطفه ام تا
        بپوشاند صدای گریه جنین ِ \\\\\\\"رَحم\\\\\\\"را

        درود خندانک

        زیبا و تامل برانگیز خندانک

        جان‌سوز و مفهوم ساز خندانک

        همراه با تعابیر و ترکیبات بکرخندانک

        ماهی ام مدفون شده در لابلای شوره زار
        باله هایم زخمی است و با نمک مرهم شده
        ***


        مادرم مرا می‌خواند
        آااااه
        هیچوقت به تو نخواهم رسید مادر
        چقدر سرد است
        در آغوش خاطره هایت سوختن
        تکه هایم را ببوس
        و دفنم کن در مشتی خاک
        این تنها حق من است از سرزمینم
        که جنس مرا از ماتم ساخت خندانک
        .
        .
        .
        روان جان باختگان سانحه‌ی هوایی هیجدهم دیماه ۹۸‌ شاد خندانک

        چه حیف شد گُلِ وجود نخبگانِ جوانی که در این حادثه سوختند! خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        مسعود میناآباد مسعود م
        جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۰۵:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۴۵
        درود بانو
        غمگین و زیبا بود خندانک
        بهرام معینی (داریان)
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۳۷
        درود زیبا وپر از احساس🌷🌷
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۰۵:۱۹
        سلام

        من یک زنم
        با آرزوهایی تاول زده
        بر خیال زخمی ام می تازم
        اشکهایم را در گلدان دلم می کارم
        تا از آنها غنچه های عاشقی بشکفد
        رخش کلام را به
        کمند واژه هایم گره میزنم
        شعله های اشتیاقم را
        رقم میزنم به رگهای بودنم
        به رزم سخن می روم
        اندیشه هایم را عریان میکنم
        تا مرا با آنها بشناسی
        نه با اندامم
        --------------------------🖤🖤🖤
        درود بر شما
        اکرم بهرامچی
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۲۸
        درود بر قلم و احساس توانای شما خندانک خندانک خندانک
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۳۶
        درود بر شما
        بسیار عالی
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1