مجموعه اشعار
احمد نامدار
راه های رسیدن به یار
عالم هستی سراسر یک نشان از بود توست
گردش چرخ و فلک در پیچش گیسوی توست
من که چون ذره در این طوفان رهایم کرده ای
هر طرف رو می نهم دلها سراسر سوی توست
آن یکی در کعبه می جوید نشانی از رُخت
دیگری در خانقه دنبال نقش روی توست
هر کجا جمعی است مشغول دعا بر درگه ات
راه ها بسیار، اما مقصد هر یک وصال روی توست
مسلم و هندو و بودائی و گبر و بت پرست
هر یکی با شیوه خود رهسپار کوی توست
دست رد بر سینه خیل هوا خواهان زدن
دور از دریای بی پایان مهر و خصلت نیکوی توست
"لایکلف نفس و الا وسعها" همچون نگینی تابناک
درکلام دلپذیر وحی بر پیغمبر خوش روی توست
آنکه در باور ندارد این جهان را خالقی است
یک قدم وا مانده تر از رهجوان کوی توست
نیست تکلیفی بر او، این حد و مرز وسع اوست
بخشش او نیز در روز قیامت حکمت و دستور توست
چون تو بالاتر ز هر فکر و گمان و حکمت و اندیشه ای
لاجرم هر کس به قدر فکر خود هم سوی توست
در شگفتم من از انسانی که راه خویش را، راست پندارد!
ولی، گمراه داند هر که از راه دگر ره جوی توست!
گرچه بسیارند رهجویان، ولی مقصد یکی است
دل بریدن از هوس ها شرط بودن سوی توست
یلدایتان مبارک