« تابش خورشيد »
در تابش خورشيد، اثري رو به جهان هست
در جمله نباتات ، اثر آن به عيان هست
آن خالق خورشيد و همه عالم و آدم
لطفش به همه عالم و بركون ومكان هست
بر آدم و عالم بُوَد ، آن تابش خورشيد
تنها نه بر آدم ، به همه عالميان هست
آن سود اثـر ، كـز اثـر لطف خدا بود
در گردش افلاك و زمين،واقف ازآن هست
تا روز قيامـت ، به همـان طرز بـگردد
چون گردش اينها،به همين رأي همان هست
داناتـر اين آدميـان ، فكر جهان نيست
دانايي آن بهر همين هر دو جهان هست
در دور زمين و فلك و دور سماوات
گر ما بتوان گشت ،بدانيم كه آن هست
در صحنه ي تاريخ جهان ،هر چه بـبينيم
ذكرش به زبان بود و از ما به زبان هست
از روشنـي روز و از آن تاريكي شب
بايد كه بدانيم كه نيران1 و جنان2 هست
از پيكره ي موري و تا پيكره ي فيل
مقياس بكن ،حكمت آن در حيوان هست
آن پَـر زدن پشـه و پـرواز طيوران3
دقت بنما ، آن زِ كجا در طَيران4 هست
درك آن دانستـم، از امر خداوند عليم
كي در بدنم،جرأت وكي تاب و توان هست
در جمله ي ذرات جهان ،حكمت حق بين
هر ذره حكمت،زِهمان است و عيان هست
در كار فـرو بسته ي اين آدميان بين
لطفش به همه كار و همين آدميان هست
نيـروي جوانـي ، بـنگر موقع پيـري
در پيري تو نيست و در فرد جوان هست
هر فرد كه از تير قضايـش بگريزد
بر فرد گريزنده ،كه تيرش به نشان هست
آن قادر سبحان و توانا كه بـگفتند
تا حال همان بود و در آخر، همان هست
٭٭٭
1- دوزخ – آتشها 2- بهشت 3- پرندگان 4- پرواز
بهترین ها را برای شما آرزو می کنم
شاعرو استاد بزرگوار
درود درود