حزن مرگ بلیغ باغهای تعلق

 حله پوش تن ابر ، قله ی  آبی دور
ذات سربین مغرب، آسمانهای مسحور
لحن بودای خورشید،  در نبوغ اثیری
پرده ی ماه اشراق، میدرد مستی شور
عهد پنهان  آدم، راز بیت المقدس
از عدم سوره ی آه،از ازل بیت معمور
سرزمین سکوت  موج در موج پندار
کاجها در تکلم ، سازها گنگ و مخمور
با شراب نگاهی، بغض دریاچه گاهی
جامهای تجلیست،در سراپرده ی نور
ارغوان های عاشق، دشتهای بلاخیز
منظری از تناسخ، معبد سرخ انگور
حزن  ِمرگ ِ بلیغ باغ هایِ تعلق
شیهه ای آفتابی، روشنایی مهجور
رودهای غم انگیز، دف زنان تا ستاره
لرزش سرد سیتار، بیشه ای خسته و بور
 نبض کوچ پرنده ،داغ بر دل نشسته
رقص خاکستر و خون، ناوک آتش طور