سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زلزله

        شعری از

        رحمان رامفر(مهدیار)

        از دفتر عاشقانه نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۲۶ شماره ثبت ۷۸۷۸۶
          بازدید : ۵۲۹   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رحمان رامفر(مهدیار)

        زلزله می آید در خزان و زمستان
        در بم کرمان و کرمانشاه و آذریبایجان
        نمی دانم چرا اوضاع این گونه است؟
        زمین هم می لرزد به حال انسان
        عبدالرحمن رامفر"مهدیار"
        آبان۹۸
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۴۸
        درود بزرگوار
        خندانک
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۵۰
        سلام استاد گرامی

        ممنون از صفحه حقیر دیدن می فرمایید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۲۰
        بسیارعالی
        درود .درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۲۷
        با درود استاد ارجمند
        ممنون از لطف شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رحمان رامفر(مهدیار)
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۲۴
        چندی است لرزه در لرزان و خزان
        در کرمان و کرمانشاه و آذربایجان
        نمی دانم چرا این گونه است؟
        زمین هم می لرزد از دست انسان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سودابه طهماسبی
        دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۳:۴۷

        سلام و درود
        شاعر بزرگوار ...... خندانک خندانک خندانک
        ---------
        شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
        در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
        گرم یاد آوری یا نه
        من از یادت نمی کاهم
        ترا من چشم در راهم.
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..نیما یوشیج
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۰۰
        سلام بانو ارجمند
        بی نهایت متشکرم از حضورگرمتان
        خندانک خندانک خندانک
        دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
        دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
        خندانک
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۴۰
        سلام
        زیبا سرودید خندانک
        واقعاً هر وقت که هوا سرد میشه زلزله میاد...
        اللهُ اعلم
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۳۶
        سلام بانو
        ممنون از لطف شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6