يکشنبه ۲۷ آبان
دختری که برای مادرش، مادری کرد شعری از معصومه فیروزی کریانی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۰۰ شماره ثبت ۷۸۷۲۴
بازدید : ۲۹۳ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر معصومه فیروزی کریانی
آخرین اشعار ناب معصومه فیروزی کریانی
|
ساعت ها کنار مادرش می نشست و به چهره و دست های مادرش خیره می شود به دست ها و چهره ای که در جوانی اوج زیبایی را داشت اما با به دنیا آمدن او و بزرگ شدنش گرد پیری بر چهره مادر نشست.او با چنان صبر و بردباری لقمه را در دهان مادرش می گذاشت و دقیقه ها منتظر می ماند تا مادر لقمه را فرو برو ثانیه به ثانیه به مادرش یادآوری می کرد و می گفت: لقمه در دهان داری مادر آن را می جوید و بعد تامل می کرد.سالها در خانه به خاطر مادرش مانده بود تا تا با نفس هایش به مادر نفس تازه بدهد چنان با آرامش موهای مادرش را شانه می زد مثل این که موهای دختر سه ساله اش را شانه می کند.چنان با آرامش و صبوری با مادرش حرف می زد مثل این که به دختر سه ساله اش حرف زدن یاد می دهد.چنان دستان مادرش را می گرفت و انگشتانش را حرکت می داد مثل این که اعداد را به دختر سه ساله اش آموزش می دهد.چنان پاهای مادرش را ماساژ می داد مثل این که دختر سه ساله اش از بازی کردن خسته شده و پاهایش نیاز به ماساژ دارد.چنان دست نوازشگرش بر سر مادر می کشید مثل این که دست بر سر دختر سه ساله اش می کشید.او بوسه های گرمش را بر دست و صورت مادر می زد که مادر با تمام بی حسی هایی که داشت گرمای بوسه های دخترش را احساس می کرد.او دختری بود که سالها برای مادرش، مادری کرد روحش شاد و یادش گرامی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.