چاه و ماه

باران و من و کوچه لب جاده نشستیم

درود نازنینم

زیبا و مصور سرودید

یک حسّ قشنگ شاعرانه و یک تشخیص زیبایی در این مصراع احساس می‌کنم:
انگار حتّی کوچه‌ای که خانه‌ی من در آن است، بی‌تابانه چشم به راه توست که از آن بگذری و همراه با من و باران آمده است لب جادّه نشسته، در انتظار دیدارِ هرچه زودترت.
البته این مصراع نسبت به وزن شعرتون:
(مستفعل مستفعل مستفعل فع‌لن) یک هجای کوتاه اضافه دارد.
این موردِ کوچک هم به این دلیل است که حس می‌کنم (جادّه ) رو بسته به نوع گویش، بدون تشدید تلفظ کردید؛ وگرنه شعرهای شما همیشه آهنگین است و مشکلی در وزن تاکنون در شعرهاتون ندیدم.

تقدیمت عزیزم:

در صبحِ پرشورِ صفا، هر دم
شد باورم، با عشق، لبریزت

فنجانِ احساسم پر از قهوه‌ست
از مهرِ چشمانِ دل‌انگیزت

زهرا حکیمی بافقی
(برشی از یک چهارپاره)

درود بانو
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد

از دوری تو زرد شده باغ نگاهم
زيباست و ستوده

شکوهتان
جاودان
بسیار زیبا سرودی بود
درود برشما
شاعرگرامی

چشمان ضعیفم دگر امید ندارند
از دوری تو زرد شده باغ نگاهم
بسیاردلنشین
شعردیرمکن اینحقیرتقدیم شما
برگردعزیز دل من دیر مکن

قلب من خسته را بزنجیرمکن

هرروزبانتظارتونشینم لب حوض

تو زود بیا دل مرا پیر مکن

ازقاصدکان هیچ نیامد خبری

باز آمدنت بسته به تقدیر مکن

هرچندکه این جاده دراز است ولی

در آمدنت درنگ و تاخیر مکن

مردند گلای نرگسی زود بیا

برگردو فضای خانه دلگیرمکن

گفتندکه این.عشق هوایی باشد

گوعشق مرا به سوٌ..تعبیرمکن

پروانه بشو بال بزن تا بر دوست

شیرین تر جان.مرا زجان سیر مکن

خشکیده دوچشمان .وهب. در ره تو

برگردو مرا زود زمین گیرمکن

98/7/13وهب رنجبر

بارانو منو کوچه لب جاده نشستیم
به نظرم این زیبا تر باشد البته شما صاحب اختیارید
سلام بانو ممنونم زیبا سرودید درودتان باد

سلام و عرض ادب
سروده شما را خواندم زيبا و دلنشين بود
اميد که اجابت کند خداوند حکيم آرزوهاي خوبتان را
وحيدسخايي
🌹🌹💐💐🌹🌹💐💐

درود بر احساسات پرشکوه و بیان دل انگیزتان

شعرتان آنقدر زیباست بعضی ایرادات جزئی را نمی توانم راحت بگذرم حقیر را ببخشید .
باران و من و کوچه لب جاده نشستم . مصرعی بی معنی است
کوچه با لب جاده همخوانی ندارد .به عقیده من کوچه اینجا اضافی است . با این ذوق حتما خوب اصلاح خواهید کرد .
در ضمن دو واو کنار هم از زیبایی شعر میکاهد . و دو مصرع هم هجا نیستند .
همانند :

باران ببارید و منم بر سر کوچه
برگرد و به شب نور بده پرتو ماهم

فضولی بنده را ببخشید اگر بر من مهم نبود جسارت نمیکردم غرض یادآوریست .

البته نظرم این بود که کوچه با لب جاده یکی اضافه است .

در بتکده ی قلب من عمریست خدایی
هرگز نکنم توبه ز اعمال گناهم

در بتکدۀ قلب ، تو را جای خدایی
هرگز نکنم توبه ز این خبط و گناهم

شما را بخدا من را ببخشید مضمون آنقدر زیباست نتونستم جلوی فضولی خود را بگیرم

در حسرت دیدار تو میمیرم و افسوس
تو ماهی و من چشم ترک خورده ی چاهم.

من نمیدانم منظورتان از چشم چاه چیست اگر من بودم چنین می نوشتم :
در حسرت دیدار تو میمیرم و افسوس
تو ماهی و من خاک ترک خوردۀ جاهم .

باز طلب عفو دارم .

سلام نازنین بانو
بسیار زیبا و پر احساس چه خوب که هنوز هستید

درودها سرکار خانم فتحی زاده گرامی

آفرین بر شما ......

و...

شعری جالب و خوب و به اصلاح شسته رفته خواندم

درود بر شما

سلام بر شما بانوی گرامی
بهره فراوان بردم از سروده ی زیبای شما
در پناه حق موفق باشید

درود شاعر گرامی
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید

حیف است که تنها بروم دیدن پاییز

خیلی زیبا بانو جان
مرحبا

درود ها
بسیار زیبا سرود ه اید
پاینده باشید

درود و ادب

زیبا سروده ای از شما خواندم
احسنت
دستمریزاد

موفق باشید

سلام ودرود بربانو نرگس عزیز
شعربسیار زیبایی بود. روح جاری در قلمتون زیباست.
⚘⚘⚘⚘⚘

بسیار زیبا و دلنشین بود