سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 24 ارديبهشت 1403
  • لغو امتياز تنباكو به فتواي آيت الله ميرزا حسن شيرازي، 1270 هـ ش
6 ذو القعدة 1445
    Monday 13 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

      شعری برای شاعران

      شعری از

      ابوالفضل زارعی

      از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۷:۰۸ شماره ثبت ۷۷۷۵۷
        بازدید : ۳۱۵   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ابوالفضل زارعی

      شعری برای شاعران
      ((تقدیمی به دکتر فاطمه سوهانفکر عزیز))
      شعری برای شاعران
      گفتار این صاحبدلان
      فتح ِ سخن با رودکی
      آن شاعری کز کودکی
      روشن دل ِ بی دیده بود
      از باغ دل ، گل چیده بود
      شعرش لطیف و روحبخش
      گفتار او هر سوی پخش
      او بر سخن ، بو داد و رنگ
      میزد گهی ،رودی و چنگ
      یک شاعری نامش شهید
      یکتا سخن ، دُّری وحید
      استاد عاشق پیشه گان
      شعرش برای عاشقان
      یک بوشکور و نامه اش
      خوش بود شعر و خامه اش
      شعرش پُر از تعلیم بود
      جاری شبیه آب ِ رود
      استاد طوس این شیرمرد
      فرهنگ را چون کوه کرد
      سیمرغ و زال و رستمش
      سوگ ِ سیاوش ماتمش
      کوپال و گرز و جنگها
      بُرد از جهان او رنگها
      شاهان به شعرش زنده اند
      در خاک اگرچه خفته اند
      خسرو که ناصر نام بود
      او شهره ی هر کام بود
      با فلسفی ها جور بود
      او از تصّوف دور بود
      هم رهنمای راه اوست
      هم حجتی آگاه اوست
      سعدی شکر بود و رُطب
      جان و زبانش پُر ز ِ تَب
      هم عاشق و هم نکته دان
      می گفت او از روح و جان
      شیرین سخن ،قند و عسل
      بَس نکته دان و پُر مثل
      سعدی گلستان و گل است
      در بوستان چون بلبل است
      خیام فکر مرگ بود
      خالی،سبک ،چون برگ بود
      از ساغر و پیمانه گفت
      از باده ی مستانه گفت
      می گفت چون آخِر فناست
      پس باده اکسیر ِ بقاست
      حافظ لسان الغیب بود
      دور از گناه و عیب بود
      در راه رندی بود و بس
      باکش نبود او از عَسس
      جان را به می تطهیر کرد
      جان را به باده سیر کرد
      با مسجد او کاری نداشت
      از بس سبک، باری نداشت
      از کَسمه و از طره گفت
      از قلب و مال و صُرّه گفت
      یا شاعری مثل عبید
      هزل و هجاها کرده صید
      دریای معنی دارد او
      قند از زبان می بارد او
      بس بذله گو و تیز بین
      او نکته دان و ریز بین
      یک شاعری پُر رنج بود
      در گنجه گویی گنج بود
      او را نظامی نام بود
      نامش نبات کام بود
      از تیشه و فرهاد گفت
      از خسرو و بیداد گفت
      لیلی و مجنون بس خوش است
      آن نامه ای عاشق کُش است
      او از سِکندر کرد یاد
      روح نظامی شاد باد
      کوهی که نام ِ او جلال
      پُر گشته او از قال و حال
      او اهل ِقال و حال بود
      گویی پر از احوال بود
      هم با درون آمیخته
      شور و نشاط انگیخته
      رقص و سماع و وجد و حال
      خوش وارهیده از وَبال
      با شمس او دیدار کرد
      خود را چنین بیدار کرد
      می گفت از منصور و دار
      از وصلت و دیدار ِ یار
      جامی که اهل جام بود
      بس شُهره و خوشنام بود
      گاهی ز ِ عشق او شعر گفت
      نثری چو دُّر ، گه گاه سُفت
      در هفت اورنگش جهان 
      بنگر چگونه شد نهان
      عطار عرفان پیشه کرد
      این شیوه را اندیشه کرد
      سیمرغ را تا قاف برد
      او باده ی حق را بخورد
      از وادی و هُد هُد نوشت
      باشد سرای او بهشت
      اسرارنامه رمز ِ هوست
      آن تذکره بنگر نکوست
      یک شاعری زندانی است 
      مسعود آن قربانی است
      در بند و زندان دُّر نوشت
      امّا چه تلخ و مُر نوشت
      در حبس او حبسیه گو
      اشکش روان چون آب ِ جو
      خاقانی از شروان رسید
      بر خدمت شاهان رسید
      تک شاعر صبح ست و بَس
      شعرش چه غَرا و مَلَس
      او در قصیده بی نظیر
      در شاعری مردی کبیر
      آگاه بر دین ِ مسیح
      گوید سخنهای فصیح
      مجد سنایی ،بحر ِ ناب
      پاک و روان چون نهر ِ آب
      عرفان به شعرش جان گرفت
      نیرو و هم اسکان گرفت
      صائب که مضمون یاب بود
      در یافتن بی تاب بود
      نازک خیال و تیز بین
      می گفت از اخلاق و دین
      کانون ِ سبک ِ هندی است
      پُر نکته ، اهل ِ رندی است
      دیگر کَسان هم بوده اند
      آنها رَهی پیموده اند
      فرهنگ را جان داده اند
      هم آب و هم نان داده اند
      فرقانی و سلطان ولد
      مجد و عراقی یا اسد
      وطواط و رازی و کمال
      دیگر ظهیر و یا جمال
      یا شاعری همچون هُمام
      آن نیک بخت ِ نیک نام
      قطران و مختاری ، مُجیر
      یا بنت کعب و یا اثیر
      فانی ، بنایی،آصفی
      داعی،فغانی،هاتفی
      اهلی و فیضی ، مکتبی
      اُنسی و طوسی ، هروی
      عیشی ، مثالی و نظام
      عصمت، مسیحی و حسام
      رُکنا سخن تَر می سرود
      وحشی چه بهتر می سرود
      وحشی زبانش گرم بود
      شعرش لطیف و نرم بود
      پُر بود با سوز و گداز
      پُر بود با ناز و نیاز
      یک شاعری مرثیه گو
      او محتشم نامش نکو
      می گفت او از کربلا
      از شهر ِ خون و از بلا
      می گفت از یک شورشی
      در خلق ِ عالم جوششی
      می گفت از عباس و مشک
      از دشمنان ِ پُر ز ِ رَشک
      دیگر کسان همچون شهاب
      یا مثل هاتف یا سحاب
      یغما ، سروش و یا صفا
      مجمر، حبیب و یا صبا
      عارف ، ادیب و یا بهار
      یزدی و ایرج ، شهریار
      بسیار و بسیار این چنین
      در مهین ِ ایران زمین
      هر یک سخنها گفته اند
      دُرهای زیبا سُفته اند
      فرهنگ را پروده اند
      آن را شکوفا کرده اند
      بهمن ماه 1384
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸ ۲۱:۱۸
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و در خور تقدیر بود
      روان همه بزرگان شعر و ادب پارسی شاد خندانک
      ابوالفضل زارعی
      ابوالفضل زارعی
      پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۳
      ارادتمند استاد ارجمند جناب استکی گرانقدر هستم سلامت باشید برقرار خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      لیلا امریاس(پریسا)
      پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۲
      بسیار بسیار زیبا
      درود و افرین بر شما
      لذت بردم
      موید باشید و سبز قلم
      ابوالفضل زارعی
      ابوالفضل زارعی
      پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۴
      سپاسگزارم بانو امریاس عزیز نگاهتان زیباست ،قدردان مهرتان هستم خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید مقتدی هاشمی پرست
      پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ۱۰:۲۵
      بدیع وبسیار خوب است
      ابوالفضل زارعی
      ابوالفضل زارعی
      پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۵
      ارادتمند و سپاسگزارم جناب هاشمی پرست گرانقدر ممنونم از همراهی شما خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عبدالامیر الهی(مسکین)
      جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸ ۱۲:۰۰
      درود بر شما شاعر جان
      بسیار زیبا سروده اید
      دستمریزاد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالفضل زارعی
      ابوالفضل زارعی
      جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸ ۱۹:۰۲
      ارادتمندم جناب الهی ارجمند ،زیبا می خوانی خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0