چهارشنبه ۵ دی
|
آخرین اشعار ناب طاهر معین
|
تا فراسوی افق ، فرشی از رنگین کمان
بر سریری لاجورد ، گسترانده آسمان
در حریر ابرها ، باد بازی می کند
عرصه گاه بازیش ، از کران تا بی کران
می رسد از پشت کوه ، آفتاب زر فروش
باز می پاشد به دشت ، گرده های زعفران
برکه نیلوفری ، زیستگاه روشنی ست
نقره کوب ابرها ، در تلألوها عیان
پای بازار حراج ، غلغلی بر پا شدست
ابر گوهرزا بلور ، می فروشد رایگان
باز هم قانون آب ، دختر زیبای ابر
پنجه اش باران خیس ، زخمه های بی امان
یاد بادا ناله ی ، مرغ شب که اینجا به پاست
سنفونی قویها ، با گروه بلبلان
بر سر گلزار ابر ، گریه سر داده معین
شال بارانی بدوش ، مخمل رنگین کمان
با پرستوهای شاد ، میرسد از راه دور
قاصد فصل بهار ، قمری نوروز خوان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود