جمعه ۷ دی
بیوفایی شعری از اسماعیل پیغمبری کلات
از دفتر نوای دل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۸ ۱۶:۱۷ شماره ثبت ۷۷۳۳۴
بازدید : ۶۱۳ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر اسماعیل پیغمبری کلات
آخرین اشعار ناب اسماعیل پیغمبری کلات
|
” بیوفایی ”
دانی که مرا ظالم ، رسوای جهــــان کردی
در دیده سرشک من چون دجله روان کردی
عقلم بربودی تو ، از من بگرفتـــــــی جان
در هجر زدی آتش ، قدم چــــو کمان کردی
من با هوس وصلت حیرانم و ســـر گردان
در راه وصال خود ، چشمم نگــران کردی
زلف سیهت ای گل ریـــــــزی به رخ زیبا
آن صورت خورشیدی بر ابر نهان کردی
با عشوه و طنازی در سیر به گلـــــزاری
اعجاز ، نمایانم ، چون ســرو روان کردی
یک جان چو بدارم من آنهم که گرفتـــی تو
جان دگری نبود ای دل چه گمان کردی؟
مژگان تو چون تیغی ابروت بســـان تیر
کُشتی تو مـرا ناحق نشکفته خزان کردی
با دشمن من رفتی یک جــــــــا بنشستی تو
جانم ز حسد کُشتی ، خونــم غَلَیان کردی
آتش بزدی جانم نالانــــــــــــم و سوزانم
بر چشم رقیبانم رخســــــاره عیان کردی
” پیغمبریا ” شعرت بیداد و شکایت بود
چون نی به نوا رفتی بسیار فغان کردی
|
نقدها و نظرات
|
بزرگوارید استاد انصاری عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه و زیبا بود