« گفتگوي رندان »
غافل مشو زِ رندان3، راه خطا نـپويند
در هر طريق و طرزي ، راه خدا بـجويند
رندان كه پاسدارنـد ،در راه دين و ايمان
جز بر هدايت خلق ، راهي جدا نـپويند
اما زِ هرزه خواهي، خواهي بگويند حرف
گفتن به حد كافي ، بي محتوا نـگويند
رندان كه راه حق را ،از امر حق بجستند
راه صواب4 آن را ، از آن سَوا5 نـگويند
گفتن ثواب6 آن را ،نـشنفتي اش به معنا
حرفي كه نـشنوي تو، ديگر چرا بـگويند
تا كي به حرف تنها ، غافل شدي زِ معنا
معناي آن بگفتند ، بي پَر و پا7 نـگويند
فردي كه تشنه باشد،درجستجوي آب است
افراد غرق در آب ، آبـي جدا نـجويند
طرزي كه لازمش نيست،بر ما نگفتن آنها
زآن طرز آفرينـش ، رندان بجا بـگويند
مهر و وفاي آنها ، بهتر زِ مردمان بود
مهر و وفاي حق را ، آنها به ما بـگويند
خلاق آفرينـش ، هـر فرد امتحان كرد
سختي امتحان را ، جور و جفا نـگويند
هر كس زِ امتحانش ، فاتح برون بيامد
زآن امتحان و فتحش، غير از وفا نـگويند
هر كس كه آشنا شد ، با رندي خداوند
رندان هر آنچه گويند ، زآن آشنا بـگويند
چون و چرا ندارد ،كار نكوي خلاق
رندان نمي توانند ، چون و چرا بـجويند
يارب حسن چه ميگفت:از گفتگوي رندان
رندان كه حرف حق را ،با اشتبا نـگويند
٭٭٭
3- زيرك 4- درست 5- جدا 6- پاداش 7- بي اساس
زیبااااااا
قلمتان جاری