جمعه ۳۰ آذر
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« بي وفايي »
تا رنج دست دلبـر1 ،بر من فزونتـر آمـد
نيـروي آفرينـش ، بهرم عيانتـر آمـد
گنجي من از قناعت2،بر دست خود گرفتم
آن گنج نحس دنيـا ، تا سرنگون تر آمـد
اين گنج با قناعت ، نيرو دهد به ملت
ملت اگر به دورش ، دانا و بهتـر آمـد
اين گنج خودكفايي ، گنجي بُوَد خدايي
هر كاري از خداوند، بر خلق بهتر آمـد
دانا پسر تو بشنو ، كار خدا قوي بود
كي شد كه آدميزاد بر آن مظفر آمد
ياران عجب بلايي است،بيرون زخودكفايي
خرجي فزونتـر آرَد ،بر جمله ي در آمـد
ما غوطه ور به دنيـا ، دنيا به بي وفايي
در بي وفايي خود ، از ما كه بدتـر آمـد
خلقي ز بي وفايي بر گِـرد هم بچرخنـد
اين چرخ زندگاني ،كي خوش به آخر آمـد
در وادي ضلالت3،هركس هر آنچه گرديد
آخركه شد پشيمان ، كي شد كه بهتر آمـد
فصل بهارس امـروز ، فكر درآمدت باش
فرصت نمي دهندت ، فصل خزان گر آمـد
عمرت غنيمتـش دان ، اي نوجوان مغرور
كاري نمي توان كرد ،گر عمرت آخر آمـد
ياران چه مي توان كرد از ظلم هر نفهمي
برمن چه ظلم سختي مانند ظلم اخگر4 آمد
شعر حسن چه نيكوست ،در جوّ كار ملت
بر آشناي شعري ، ماننـد گوهـر آمـد
٭٭٭
1- دلنشين 2- خرسندي 3- گمراهي 4- آتش
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبااااا