جمعه ۳۰ آذر
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« آزادي »
خداوندي چرا بيدادگر شد
چرا كارش،چو كار يك بشر شد
خداوندي كه رحمان و رحيمـس
بجاي رحم خود،كارش كه شر شد
چه راهي باشد اين ره، مي روم من
كه اين رفتن زِ نا رفتن بَتـر1 شد
خدا را كي توان جويم از اين ره
يقين فكر منـس،براي من خطر شد
دلا زين هرزه گويي، دست بردار
خدا كارش نه چون كار بشر شد
هنـر جويي كه آسايش بـجويد
زِ خواب وخوردنش،كي باهنر شد
دلا در فكر آزادي مباشيد
كه آزادي چو نخل بي ثمر2 شد
گـر از آزادي مردم بـسنجيد
كس اَر3 آزاد شد ،پُر درد سر شد
كه آزادي به حد است و حدودي
زيادش باعث خون جگر شد
حسن اين نكته را دانست وبرگفت
زِ آزادي چرا كارَت بَـتر شد
٭٭٭
1- بدتر 2- ميوه - حاصل 3- اگر
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مانا باشید