« به نام خدا »
هر کسی پیوسته مَسرور از بَقاست...
غافل از اَسرارِ این "دارالفَناست" !
از عَدَم آورده « مِعمارِ جهان »...
آدمی را ؟... یا خیالی نابِجاست ؟
پیشِ رو داریم... "دوزخ یا بهشت" ؟
یا که پایانِ جهان هم ناکُجاست ؟
آن که از "بارانِ رَحمت" کرده است...
« زِنده رودِ » مُرده را اِحیا... خداست ؟!
این « خدا » یک روزِ دیگر پس چرا ؟...
خود دلیل و عاملِ "سیل و بلاست" ؟!
این "تَناقُضها" که میبینیم چیست ؟!
این "تفاوتها" رَوا... یا نارواست ؟؟؟
کُنجکاوی در شریعت "کُفر" نیست ؛
"کفرِ مُطلق" جَهلِ بی پایانِ ماست !
کِی به « اَسرارِ اَزَل » پِی میبرد ؟...
آنکه "فِکر و لَفظ و کِردارَش" خطاست ؟*
در مَسیر دَرکِ ذاتِ « ذوالجَلال » ؛
بهترین تصمیم... « تَسلیم و رِضاست ».
✍ « مهران اسدپور »
*مِصرَعِ دوم از بیتِ هشتمِ این غزل اشاره ای دارد به اساسِ دین زرتشت؛ « پندارِ نیک، گفتارِ نیک و کردارِ نیک ».
«اصفهان» ؛ دومِ اردیبهشت ماهِ نود و هشت.
بجا و زیبا بود
البته باران نعمت الهی است
و سیل ناشی از کوته فکری مدیران جوامع