دوشنبه ۳ دی
دار عاشقی شعری از جلال جاوند
از دفتر پرسه در خیال نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ فروردين ۱۳۹۸ ۰۱:۲۵ شماره ثبت ۷۲۶۲۸
بازدید : ۶۱۷ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب جلال جاوند
|
از چاه بیرونم کشیدی...! یار می خواهی؟
یا که اسیری گوشه ی بازار می خواهی؟
بالا و پایین میپری، اسپندِ در آتش
انگار که در آستینت مار می خواهی!
من تکّه سنگی خفته در اعماق یک رودم
از من چرا دریا...تو با اجبار می خواهی؟
در بدترین جایِ زمین روی گسل هایم
در اشتباهی! سایه ی دیوار می خواهی
هر چند عادت قصّه ی دریا و ساحل بود
بیهوده تر اینکه تو هم تکرار می خواهی؟
من معتقد بودم وَ هستم عاقبت ای "عشق"
ما را به جرم "عاشقی" بر دار می خواهی
جلال جاوند "م.اقاقیا"
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
احسنت به ذوق لطیف و سروده ی ناب شما
موفق و موید باشید