به مهرت، عشق، هر سو گسترش یافت
شعاعِ مهرِ خوشرو گسترش یافت
نشاطانگیز شد، صبحِ من از شور
تمامِ مهر، پُرسو گسترش یافت
نسیمِ عاطفه، در باغ جاری
درونِ پیچشِ جو گسترش یافت
همه، امواجِ گندمزارِ احساس
چو موجِ زلفِ خوشبو گسترش یافت
رسیدی، تا غروبی حسبرانگیز
شبِ یلدای گیسو گسترش یافت
در آغوشم پریشان کردهای زلف
چه ناز ابریشمِ مو گسترش یافت
به بالشتِ محبّت سرنهادی
ببین! این بسترِ قو گسترش یافت
دلِ ما پرتپش، در شهرِ آغوش
عطش بازو به بازو گسترش یافت
زهرا حکیمی بافقی، کتاب آوای احساس، غزل پنجاهم