سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        مردک شکم ملخ

        شعری از

        توحید اقدامی

        از دفتر دوران دبیرستان نوع شعر بحر طویل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۱۳ شماره ثبت ۶۹۵۱۶
          بازدید : ۷۳۱   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر توحید اقدامی
        آخرین اشعار ناب توحید اقدامی

        مردکی گنده و بی چیز و سحر خیز، سحر گاه ، چو می خواست که بیرون رود از خانه خود دید(1) ،که چه دردیست شکم درد، که در آن بند پر از درد و پر از رنج و غذا های فراوان نهفتست . براستی که چه خوردست؟!
        با خودش گفت "اگر من بتوانم به آنی بروم نزد طبابی و بگیرم یکی نسخه ی بی چون و چرا ، بس چه بلا ها ز من دور بگردد و چه درد ها به آنی بشود در به در و بی سر و سامان، چه خوب است..."
        و سپس دید طبابی و سخن ها بدو راند و چه ها راند...!
        بدو گفت"غلامت بشوم ای که تو پیری و طبیبی و تو ماهر به مداوای بلایی و دوای من بیچاره چه دانی که چون است؟"
        آن طبیب گفت"پس بگو چیست که خوردی تا دهم دارو و درمان تو مفلوک ستم دیده بد بخت خراب سر به هوا را"
        آن یکی گفت که "نان جِلِز و بِز شده ی روی تنوری  بخوردم... چه دانم چه غلط ها بکردم... تودانی،گرندانی،ما چه دانیم؟"
        دکترک فکر نکرد و اندر آنی برفت و سه چهار قطره بی رنگ عیون ریخت در آن دیدگانش. مردک قصه ما شاخ کرفس بِدَر آورد و برویش کمی برگ چغندر. سپس گفت"چه کردی؟! تو چرا وصل بکردی یکی درد دلی را به عیونی؟! مگر درس طبابت نگرفتی که دَرَم(به معنی در من)قطره چشمی بفشردی؟!"
        دکترش گفت"گر گزیدی تو مرا بحر مداو بر آنم که بدین قطره چشمی بگشایم همین نور بصر را که تو تشخیص دهی و نخوری چون خر و یابو ، همان کَهگِل دیوار هَر آن مشتی حسن را... "
        _____________________________________________________
        (1):"مردکی مفلس و بی چیز و سحر خیز، سحر گاه ، چو می خواست که بیرون رود از خانه خود دید...":از ابوالقاسم حالت
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۸:۴۰
        به شعر ناب خوش آمدید خندانک
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۱
        خیلی ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید شیاسی  مجید
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۰۷:۰۲
        سلام بسیارزیبا درودبرشما
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۴
        سلام و ادب و پرسش احوال فراوان نه دو مثقال به هر آدم باحال به هر نوع و زبان و وطن و کشور و دین و سخن و گونه و اعمال چه شیخی چه موزیکال از این بعد من بگویم هی از این جای از این جای از این جای
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۸:۵۷
        سلام بزرگوار به شعر ناب خوش آمدید
        زیباست
        در پناه حق خندانک خندانک خندانک
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۴
        سلام خیلی ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۰۲

        با سپاس اط شما
        شاعر بزرگوار
        برا این نستالژی
        جا دارد یاد و خاطره ی مرتضی احمدی را هم سبز نماییم که به استادی ترانه های روحوضی را می خواند و اجرا می کرد...
        سلام
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۴۸
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید چرخچی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۰:۴۶
        خندانک
        توحید اقدامی
        توحید اقدامی
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۰۱:۴۸
        خندانک به توان( خندانک )
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۵۹
        خیلی زیبا بود خندانک
        درود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2