پنجشنبه ۶ دی
بذر عشق شعری از مهدی تنهائی
از دفتر شب های مهتابی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۱۱:۲۵ شماره ثبت ۶۹۰۹۴
بازدید : ۵۰۶ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب مهدی تنهائی
|
#م_ت_
فصل پاییز بگو یادت هست؟...
فصل عشقبازی عُشّاق رسیده بر هم...
فصل روییدن داودی گلدان حیاط...
وه چه زیبا و پر از شور و نشاط...
آمدی همچو پرستوی زکوچ مانده ی تنها و غریب...
دست در دست منِ دلداده؛ قول ماندن دادی...
روز بارانی پاییز بگو یادت هست؟...
روز سردی که پناه آوردی...تو به این قلب پر از خالی من...
بذر عشقت به دلم کاشته ای...
تو مرا عاشق و دیوا نه ی خود ساخته ای...
چه شد آن قول و قرار...رفتی و پر زدی از پیش دلم...
نرسیدی به بهار...
رفتی و خاطر من؛ همچو تصویر سیاهی ماندی....
شاید از عشق و وفا؛ درس ناقص خواندی...
قفسِ سینه؛ دل است...دل که نه خاک و گل است...
خاک خشکیده ی آن؛ بذر عشق تو به خود پنهان کرد...
باز هم فصل بهاران شده است...
دل به باران زده ام؛ شاید از نو؛ تو برویی در من...
#م_ت_
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم | |
|
درود متقابل بر شما سپاسگزار مهر تان هستم | |
|
سپاسگزارم بانو فتحی عزیز | |
|
سپاس مهرتان بانو | |
|
ممنون جناب طهماسبی عزیز نگاه تو و لطف تو عاشقانس وگر نه من کجا و عشق کجا... | |
|
سلام مجدد ،خب همين که قافيه جاي خاصي در شعر سپيد نداره ريتم و آهنگ شعرو ميگيره(منظورم از قافيه نداشتن اين بود) و هنرمند کسي هستش که قافيه ها رو در جاهاي خاصي بياره تا شعر ريتم و آهنگ به خودش بگيره همين کاري که شما هنرمندانه انجام داديد توو اوج.. .. .
| |
|
سپاس از توجه و نظرات مفیدت سمانه خانم عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا و جالب بود