دوشنبه ۳ دی
باغ بهشت شعری از رامین مهبودی
از دفتر حرف دل نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ مهر ۱۳۹۷ ۰۳:۲۳ شماره ثبت ۶۸۱۵۲
بازدید : ۵۲۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب رامین مهبودی
|
زندگی زیبا بود
لحظه هامان شیرین
سادگی از دور پیدا بود
خانه مان از چوب بود و برگ و خار
روشنایی،نور ضعیف فانوسی
غذامان روی هیزم می پخت
آب را از سرچشمه به دوش می گرفتیم و می آوردیم
روزهارا با بچه های همسایه
می دویدیم در جنگل
روی برگهای خشک بلوط...
تاب بازی می کردیم
با طنابی که خود آویخته بودیم به دار
لذت خوردن تمشک های وحشی
خاطرم را می نوازد هرروز
باغچه ی کوچکمان
همچنان باغ بهشت
موسیقی،صدای پرندگان بود و
دارکوبی که به درخت بید می کوبید
وقت تن شوئی مان
در رودخانۂ پایین باغ
به شنا می رفتیم
شب دور هم چای می خوردیم و
حرف میزدیم از روزی که گذشت
فکر فردا برای فردا بود
هوای سرد خانه را
در آغوش گرم هم به سحر می بردیم
و باز صبح فردا از نو....
باغچه ی کوچکمان هنوز هم برجاست
لیکن نه من آن ساده دل دیروزم
نه زمانه این چنین میخواهد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر استاد ناصری عزیز و سپاس بیکران یاد باد آن روزگاران یاد باد | |
|
درود بر شما سادگی زیباست از نگاه زیبا اندیشان | |
|
زیبایی در نگاهتان جاریست بله واقعا زندگی سادۂ اون روزها لذت بیشتری داشت. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
یادمان آن سالها زیباست درود برشما