شنبه ۳ آذر
ارابه ی خون شعری از فرشید افکاری
از دفتر ابلیس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۷ ۰۸:۳۹ شماره ثبت ۶۶۳۳۷
بازدید : ۱۲۰۳ | نظرات : ۴۲
|
آخرین اشعار ناب فرشید افکاری
|
هر چند ؛ طلوع ؛ گردن شب را زد
هر لحظه هوس دوباره شیطان سازد
تا هست ؛ وجودِ تیرگی درعالم
انگار؛ خدا به اهرمن می بازد!
آن مرگ که از تبارِ تاریکی هاست
تا هستیِ شر؛ به بودنش می نازد!
تا هست ؛جهانِ پوچ در اوهامات
خون است که ارابه ی شب را تازد
چرخیدن بیهوده ی این گوی زمین
از سیلی مرگ است که بر دنیا زد!
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس و تشکر از جناب رزاس گرامی کاملا با نظر ونقدتون موافقم هر اثر هنری که منکر حقیقت و منطق واقعی دنیا باشه نمی تونه ذره ای به اندیشه و فکر اضافه کنه سپاس از شما استادگائینی عزیز | |
|
باز هم تشکر از دوست عزیز که همیشه با نظراتت باعث دلگرمی مایی موفق و شاد باشی | |
|
درود جناب عباسی مقدم لطف دارید مانا و نویسا باشید | |
|
درود به استاد نوری سپاس از شما بزرگوار | |
|
تشکر از بانوی غزلها بانو موژان گرامی پیروز باشید | |
|
تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر معنی و زیبا بود