جمعه ۲۳ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
ما به کجا اینچنین زار و دوان می رویم
بهر چه اینگونه ما دل نگران می رویم
خانۀ آخر کجاست کین همه بی راهکار
فاقد هر توشه ای تشنه لبان می رویم
ما به کدامین امید کوره ره خانه را
بی خبر از حیلۀ راه زنان می رویم
کشتی امید ما در گل بی باوری است
همره وهمسایۀ ترس نهان می رویم
سرو چرا تشنه شد شمع چرا کشته شد
درغم آلاله ها سینه زنان می رویم
جان هنر کنده شد بسکه به سنگش زدیم
هلهله زن درپی بی هنران می رویم
طفل یتیم خدا در طلب دست ماست
ما به ره کعبه و بانگ اذان می رویم
سرعت چرخ وفلک موج به عالم زده
ما به دل صخره ها مور وشان می رویم
روز به ایوان دل رنگ هوس می زنیم
راه هوی گاه شب با دل و جان می رویم
این همه نقش و نگار بر در و دیوار آن
خانۀ ویرانه ایست کآخر از آن می رویم
ارزش فکر بشر بسته به برهان اوست
از چه پس سایه ها کور وشان می رویم
کودکی ما گذشت شور جوانی نشست
این ره ورسمیست که با همگان می رویم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر جناب استکی عزیز سپاسگزار محبت همیشگی جنابعالی هستم | |
|
سلام بر بانوی گرامی واژه ها از حضور و لطف سرکار تشکر میکنم | |
|
سلام جناب فتاح عزیز شکوه و زیبایی شایسته نگاه و وجود گرامی جنابعالی است | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر معنی و زیباست