سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      تاوان

      شعری از

      محتشم فتحی آذر

      از دفتر چرا باید از مرگ وحشت کنم ؟ نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۰:۲۹ شماره ثبت ۶۵۰۱۴
        بازدید : ۷۰۵   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محتشم فتحی آذر

      پشت سرم پل های ویران است ، دیگر کسی چشم انتظارم نیست 
      مفهوم دنیایم فقط پوچی است ، غم نیز حتی در کنارم نیست 
      نه خاطره نه آرزو دارم ، آینده ام در خاک مدفون است 
      من سالهای پیش از این مردم ، اما عزیزی سوگوارم نیست 
      یخ کرده ام در قطب دلتنگی ، در استوای درد می جوشم 
      سیاره ای تنها و بی روحم ، جز هیچ چیزی در مدارم نیست 
      خاکستری از شعله ی سوزان، یا برگ زرد از جنگلی سبزم 
      ابرم ولی افسوس امّیدی به اینکه بر گل ها ببارم نیست 
      بت ساختم بت را پرستیدم ،بت را شکستم هی تبر خوردم 
      تاوان تلخی داشت شک کردن ،حتی خیال امروز یارم نیست 
      تنهاترین موجود دنیای ویران و دلگیر خودم هستم 
      در سینه ام یک تکه ی سنگ است، امروز  قلبی بیقرارم یست 
       
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۱:۵۸
      نومید و زیباست
      خندانک
      سینا دژآگه
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۸
      سلام و عرض ادب جناب فتحی آذر بزرگوار
      بدون اغراق عرض می کنم که عالی بود غزلتان خندانک
      زبانتان در چارچوب اصول معیارست و تعابیرتان بکر و منحصر به فرد.
      ارتباط واژگان در شعرتان که تقویت کننده ی مضامین خلاقانه یتان است،مخاطب را تا آخرین بیت شعر می کشاند.
      یخ کرده ام در قطب دلتنگی ، در استوای درد می جوشم
      سیاره ای تنها و بی روحم ، جز هیچ چیزی در مدارم نیست
      مثلا تناسب واژگان:قطب ،استوا،سیاره و مدار ساختاری نظام مند را شکل داده است.
      قطب دلتنگی سرد است=یخ زدن
      استوای درد هم گرم= جوشیدن
      این ترکیب مساوی از نظر بار معنا اما متضاد عالی بود
      پارادوکس جز هیچ چیزی در مدارم نیست ،هم بی نظیرست. خندانک

      برای بیت ببت این غزل زحمت کشیده شده است...دستمریزاد شاعر عزیز خندانک
      تا همیشه در اوج
      محتشم فتحی آذر
      محتشم فتحی آذر
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      صحبت  پارکی ( صُبی )
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۳:۱۶

      شاعر گرانمهر
      جناب فتحی آذر عزیز
      با سپاس از آفرینش این اثر زیبا که با قلمی فاخر مزین و در قالب غزلی ناب با مضامینی عاشقانه مزین و با پارادوکس های پی در پی نظم یافته است...
      متشکرم
      سلام
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۵:۲۷
      درود ارجمند


      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0