اگر

درودبرشما
بسیارزیبا

درود استاد عزیز
بسیار جالب و زیباست

سلام استاد

ناتورالی زیبا خواندم

آبی و بابا تک گویه های شمایند همیشه اندیشه های زندگیِ پویارا گویا .

درپناه حق

بسیار زیبا استاد

بسیار متفکرانه.....
سلام‌و درود..........🌷🌷

دوست داشتم مجالی بود،بنشینم یک ساعت فقط برای این شعر بنویسم.
ایستاده و کلاه درآورده به حساب بیاورید.

درود بر شما و قلمتان،

تامل برانگیز
اعتراض هایی کوبنده و تاثیر گذار

عالی چونان همیشه

سلام و عرض ادب جناب شفیعی بزرگوار
دلم برای طعم قلم منحصر به فردتان تنگ شده بود.
با افتخار خواندم و لذت بردم از تعابیر بکر شعر زیبایتان
تا همیشه در اوج بدرخشید

سلام

عالی بود

در فرم و معنا

زنده باد رفیق

درودتان بزرگوار

بسیار زیباست

سلام دوست عزیز جناب شفیعی
می خوانم و لذت می برم از قلم اختصاصی و متفاوت شما
برقرار باشید

با احترام
سپید فوق العاده و قدرتمند شما را خواندم. بدون علم به تاریخ، فلسفه و ادبیات نوین رقم زدن چنین اثر نابی میسر نمی شود.قلم شما آینه جهان بینی شماست و هنرمندانه جهان بینی تان را رقم میزند. این اثر در ادامه شعر دیگری از شما(بابا سلام) عصیان به سنت های غلط،خرافات و جعلیات تاریخ است که امروزمان را محاصره کرده.جناب مجبتی خان، دوست بزرگوار
لذت بردم و بارها این اثر را خواهم خواند،مثل بابا سلام
جناب شفیعی، شاعر توانمند
متشکرم که با خلق چنین آثاری سطح ها را در ذهنمان جابجا میکنید.
شاهرخ فرهیخته
درودهایت

سلام مجدد
جناب شفیعی عزیزم...
من اطلاعاتی ندارم برای گفتن...فقط چند وقتیست ادای سپید نویسان را درمیاورم...
اگر چیزی به ذهنم برسد...در خدمتتان هستم...
نوآموزتان را ببخشید...

ابا!!!
گاو میخواهد جنگل نه سردار.
بی شرط تنوع
جای کشتی... طویله میساختی اگر....
جفت گیری نمیکرد
هیچ بغضی
زیر اسمان این منظومه ی گند.
فرعون!
به خدا دفن میکنم اینبار در نیل عصیان عصایت را.
و در میاورم
و ید بیضایی  را از توهم تاریخ
نمی رهی اینبار... پسر!
که پدر
چاقو اورده از زنجان نه بهشت



عالیه استاد گرامی ممنونم .

به به
چه کردی شاهرخ جان
ایستاده کلاه از سر می گیرم به احترام فحوای شعرت.
فقط باید خواند و لذت برد
متشکرم
آموختم
سلام

شاهرخ خان عزیز
تقدیم به فهم شعرت...
/

کلاغ پیر همسایه
از بام بلند رسوایی
قار که نه
آنقدر
قیر زد
تا نگاهم
در آغوش بمبی
بی کفن به هوا رفت
--
گلوله هایی ولگرد هم
با هجومی
بی ادبانه
سرزده آمدند
به طواف خانه ام
هی عوضی !
خواهرم بدون روسری
با آینه حرف دارد
--
شب
خوابم را دید
که رویا
ازبدجنسی گلوله ها
به خیابان چیزی می گفت :
که بمبی آراسته به قواعد اخلاقی!
میان حرفم کلاه از سر برداشت
--
مادر با آب مروارید
فال گریه را غدقن کرد
لابد
او
یگانه ابر جهان است
که آبی خیالش
همیشه باران دارد
---
می ترسید
از غلتیدن مرواریدصدفی تن دخترکان
در گرداب شبگون
برادرم
ناشتا ٬ دو سه جمله
ترکش خورد
حلب خون بالا آورد
پیشی پاریسی
در پنت هاوس ایرباس
لجوجانه پیمان ها را جیغ زد
ماده سگ ژرمنی
پوتین را زوزه کشید
پای سرباز سوری طعم زخم برداشت
بشار ! بشارت داد
به آزادی سماق
خرس همسایه
با نگاهی
به رومانتیسم دیالکتیک اشرافیت دون پایه
قوهای ولز را که بو کشید
بانوی قرمز پوش
به کلاه هایش
برای هرسری تبسم کرد!...
حوتی نیم متری
با اتکا به ماهی ده متری
پستان بزمجه را گاز گرفت
ملک زاده
با خشمی خودسر
جای خود را زرد دید
--
گلوله به جای پای ما نرسید
تنها
عِرضِ ارز ! از تب لرزید
اگر چه
ککِ از تنبانِ ترامپ و پوتین
به جایی نپرید
--
اون - به این - بستنی کیم داد*
جونگ با مون - پانتومیم رقصید*
---
جنگ
جنگ ! ای مادر نا امنی ها
تو همراه با آوارگی
حاجت خا خام های
دیوار ندبه ای
که
لابد
همیشه
پای زنی هم
دراین میان است
--
وقتی
شوخ نگاه سامانتا ٬- سالی- بیوه ی سفید
از جیب ! فانسخه ی تکفیری
گم شود
انگشتان اشاره ماشه را می نوازند
تا در این واحه وهم
موشکهای بالستیک
لاستیک تن پوش کودکان را
ذوب نمایند
---
اینجا
بوی پیراهنم
فقط به نگاه تو فکر می کرد
که پرهیبی بی صورت ٬
چشمانم را سوختن و به نفسم خفگی آموخت
روز نامه ها را آتش یزنید...
خبر ها درز نکند!!
--
مردی که روی دستان مرگ
باد کرده بود !
به همسرش می اندیشد
که هر روز
در خانه ای امن
پیراهن شب را
برای گوری تازه پُرو می کند
..
مدام
می کفت
به شرارت نگاه ات - سوگند
این اولین بارا ست
که قلبم
برای تو
مردانه می تپد
--
بمان !
از خیالم بیرون نرو
می خواهم زودتر از همه
در بغل تو دفن شوم
مرگ!
در آغوش توزنده می شود
کاش ! دستان حوا
اعجاز لب های تو را می کاشت
-------
صُبی

درود بر جناب شاهرخ بزرگوار
خیلی عالی بود و من همیشه نزدتان شاگردی می کنم
راستش یاد آدم شعر خودم افتادم آدم با آدم چقدر فرق دارد برخی آمدند آدم بودند و لی برخی آدمیت کردند
قلمتان را می ستایم
همیشه باشید و بسرایید
پاینده باشید

درود بر شما استاد شفیعی گرامی
عالی سرودید
سلامت و بر قرار باشید ان شاءالله

سلام و عرض ادب استاد گرانقدر
به به
بسیار زیبا و دلنشین بود
احسنت به شما
سپاس فراوان نثارتان
پایا باشید
🌼🌼🌻🍀🌷🌸🌺🌺🌸🍀🌻

سلام شعر خوبی بود
ممنون از اظهار نظرتون بزرگوار درمورد سروده ی بنده

هزاران درود بر استاد شاهرخ عزیز
مبهوت قلم زدنتان شدم مبهوت این همه واژه ی ناب. عالی برای این همه زیبایی کم است. پس سکوت میکنم و در دوباره ها و دوباره ها می خوانم و محظوظ می شوم. هزار بار تبریک به اندیشه ی قلمتان. دوباره خواهم نوشت