سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        Weeping willow

        شعری از

        مهدی افلاکی (میم الف)

        از دفتر نگاه نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۱۹:۴۸ شماره ثبت ۶۳۵۸۱
          بازدید : ۴۰۸   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی افلاکی (میم الف)
        آخرین اشعار ناب مهدی افلاکی (میم الف)

        The wind stirs as the weeping willow grieves
        Releases joyous New Year scents from dancing leaves
        What is this separation? The body’s a censer and the soul’s on fire
        Only love is the balm for the burnt will aspire
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۱:۰۳
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        ¸.•*´¨*•. ¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸
        ´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•
        صفای سوره‌ی کوثر، شکوفا شد؛

        جهان، محوِ گُلِ ایمانِ زهرا شد...

        به پهنای دلِ آبی‌ترین، رویا،

        طلوعِ مِهرِ بی‌پایان، هویدا شد...

        زهرا حکیمی بافقی🌺
        برشی‌از‌ یک غزل🌺

        فرخنده زاد روز ِ زهرای اطهر (س)،
        بر شما و دیگر شیفتگان ِ حضرتش، مبارک باد!

        ¸.•*´¨*•. ¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸
        ´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۸:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۸:۵۴
        بسم الله الرحمن الرحیم



        پویش صدور عروضی سرایی

        (دعوت از فرهیختگان به صدور شعرعروضی از فارسی به شعر جهان)



        سلام و احترام

        از همه ی فرهیختگان گرامی – چه آنهایی که اهل سرایش اند و چه آنهایی که سرایش را دوست دارند و

        می توانند کاری برای آن انجام دهند- دعوت می کنم تا به شیوه ای مانند راهنمایی، تشویق، تبلیغات و سرانجام، سرایش عروضی به انگلیسی، در صدور شعرعروضی از فارسی به شعر جهان، مددکار ما باشند.

        می خواهیم با صدور زیبایی های موزون شعر فارسی به شعر جهان، خدمتی دو جانبه به فرهنگ شرقی و غربی

        تقدیم کنیم و در این راه، راهنمایی و همراهی شما را می طلبیم.

        اگر قصد همراهی دارید، اعلام بفرمایید!
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۸:۵۹
        نام شعر: عشق تو، قالب: غزل، وزن:
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن.

        با خودروی اشعار خود در جاده¬ی عشق توام

        در تونل تاریک غم، نوراده¬ی عشق توام

        عشق توام ره می¬شود. عشق توام ره می¬برد

        عشق توام ره می¬زند. در جاده¬ی عشق توام

        بی¬خود چو می¬باید که شد، با خود نمی¬گویم ز خود

        او خود بپرسد خود به خود. آباده¬ی عشق توام

        I want to become ready./ For you the soul and the body/. as I've announced you already:
        آماده¬ی عشق توام
        We like and love each other./ That ugly foe can't be bother./ kinder you are than my mother./
        پرورده¬ی عشق توام
        Each endless goodness for us./ Minus – grief and joy – plus/
        سرمست: دل. سر: بی هراس آورده¬ی عشق توام
        A nice day! Let me pray!/ Take care please! I want to say:/
        ساقی! بیاور جام می! همباده¬ی عشق توام
        It's the holy wine. Yes, it is./ I want a lot of it, please/
        نازی بریز و باده نیز افتاده¬ی عشق توام
        You're my less and my extra./ It means: my each idea/
        سر، داده¬ام عشق تو را سر داده¬ی عشق توام
        You're my beginning and the end./ 'my heart's trend' I want to send/ to give you my love, my friend /
        بَر داده¬ی عشق توام
        This long river's a bad damage./ Is there over it a bridge?/

        بااشک –اشکِ چشمِ گیج اِستاده¬ی عشق توام

        در جاده¬ی آشوب تو قربانِ سیرِ خوبِ تو

        مدهوشِ عطرِ دلکشِ سجّاده¬ی عشقِ توام

        You said to me, "I'm dangerous." /Your candy word is delicious/

        مشکل نمی گیرد دلم دلساده¬ی عشق توام

        در جاده¬ی عشق توام. آماده¬ی عشق توام

        جامی بده جانا! که جان بنهاده¬ی عشق توام.



        نام شعر: دگر مست¬ام، قالب: غزل،
        وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

        دگر دل رفته از دستم. دگر مست¬ام. دگر مست¬ام

        کجا هستی؟ کجا هستم؟ گمان با دوست پیوستم

        من از عشق تو می¬ترسم. بترسان عشق من! ترسم

        بده از عشق خود درسم اگرچه همچنان مست¬ام

        خداوندا! خداوندا! نگه¬دار این دل شیدا

        چه خواهد شد؟ چه خواهد شد؟ نپرس از من که سرمست¬ام


        That is a favour of you, sir!/
        A magic labour of you, sir!/
        Look at the neighbour of you, sir!/
        بدم. پیش تو بنشستم
        Where are you? In the heart I know/
        Again you'll win the heart I know/
        You will begin the heart I know/
        بده جام جمی، دستم
        The love may not be short at all/
        There is not a resort at all/
        The law? oh, no; The court? at all/
        چه غم؟ بر دوست، دل بستم
        A deep pool', terrific! I dove/
        Or I am a returning dove /
        - Who are you, sir? "- I am the love"/
        به دست دوست، پا بست¬ام
        بده کامی بده جامی، بَرَد هوش و بَرَد خامی

        بَرَد این نیستی، یکسر. دهد مستی. کند هستم

        اگر زارم، اگر ناب¬ام، اگر بیدار اگر خواب¬ام

        تو را خواهم. تو را خواهم. به عشقت جاودان هستم.



        شعری که همسایه ی نگاه شماخواهدشد، به گمانم نخستین شعر کاملاً انگلیسی باشد که در وزن عروضی و به شیوه¬ی سرایش پارسی سروده شده است.
        گاه سرایش آن، اردیبهشت 1390 بوده است. باید توجّه داشت که آمادگی گونه¬های زبانی برای پذیرش عروض، گوناگون است؛ امّا شاید به همه¬ی آن ها و از جمله انگلیسی بتوان شعر عروضی سرود؛
        مثلا، گونه¬ی گفتاری زبان پارسی، کم¬تر از گونه¬ی رسمی آن عروضی¬ست و به این دلیل، در گونه¬ی گفتاری، به ضرورت وزن، گاهی هجای کشیده را مثل هجای بلند در نظر می¬گیریم و گاهی آن را ترکیبی از هجای بلند و هجای کوتاه، در صورتی که ممکن است هر دو در یک مصراع قرار داشته باشند. دقّت کنید:
        «می¬خوام براش بخونم، اگه بخواد یارم»
        در «می¬خوام» و «براش» آخرین آوا یعنی به ترتیب: «م» و «ش» در تقطیع عروضی به حساب نمی¬آید؛ امّا در «بخواد»، آوای «د» به¬عنوان هجایی کوتاه در نظر گرفته می¬شود تا وزن مصراع بر پایه¬ی «مفاعلن فعولن مفاعلن فعولن» شود.
        در انگلیسی و فارسی گفتاری حتّی ممکن است گاهی هجای بلند به هجای کوتاه تبدیل شود؛ آن هم نه فقط در اوّل رکنی مثل «فاعلاتن» که در فارسی رسمی هم طبق قاعده¬ای عروضی، در ابتدای شعر ممکن است به «فعلاتن» تبدیل شود. این شعر ، نخستین سروده¬ی انگلیسی¬ست که از هر نظر به سبک شعر پارسی سروده شده است و وزن عروضی، ردیف و حتی تکرار قافیه در بیت دوّم، گواهانی آشکار بر این گفته¬اند.
        این سروده را به همه¬ی ادب¬دوستان جهان تقدیم می¬کنم:
        نام شعر: Tell me، قالب: غزل، وزن: فاعلاتن مفاعلن فعلن

        I'm keen on what beauty you tell me
        What do you want me to do? Tell me

        I'm telling you about the eagerness
        I'm eager to listen to you. Tell me

        Let me sow your beauty in my eye
        Watch me and "What a good view!" Tell me

        I do love you. You are the love, my love!
        Do you yourself love me, too? Tell me.
        برگرفته از کتاب نورا-نوینستان
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ۱۹:۰۱
        پرسش و پاسخ (درباره ی امیدها و چالش های صدور وزن عروضی)

        پرسش نخست: با توجه به این که زبان انگلیسی از قرن ها پیش، دارای نظام وزنی خاصی در شعر خود بوده، منطبق کردن شعر این زبان با عروض (عروض شرقی بطور عام و عروض فارسی بطور خاص) چه لزومی دارد؟

        پاسخ با استفاده از چند مطلب:

        1- شعر زبان انگلیسی با استفاده از این ره آورد ادبی، پربارتر خواهد شد؛ چون در کنار نظام وزنی چند صد ساله ی شعری خود، به نظام وزنیِ خوش آهنگ و پر تنوع دیگری نیز دسترسی می یابد. درواقع، شعر انگلیسی با استفاده از اوزان عروضی، به نشاط نوآورانه ای خواهد رسید.

        2- ورود شعر عروضی به زبان انگلیسی می تواند مقدمه ی آشنایی های بیش تر فرهیختگان غربی با شعر و ادب و فرهنگ پربار شرقی و بویژه ایرانی باشد که هم بازتابی است از فرهنگ ادبی شرقی و هم عرصه ای است برای بهره مندی بیش تر فرهنگ ادبی غرب.

        پرسش دوم: آیا پس از رواج سرایش غیر عروضی در جغرافیای حوزه ی عروض (و ضعف داخلی جغرافیای عروضی) امید چندانی به گسترش آن هست؟

        پاسخ: با اعتراف به کمرنگ شدن عروض در شعر قلمرو پهناور عروضی، باز هم امیدوارانه می توان گفت که: در بسیاری از این سرزمین ها عروض همچنان مقتدرانه پیش می رود؛ مثلا، شعر نو نیمایی در کشورهای فارسی زبان با حفظ نظام عروضی و تنها با تغییر شکل در تساوی مصراع ها به کار خودش ادامه می دهد و در پاکستان و سایر شبه قاره ی هند نیز شعر نو – که در آن جا " مُعَرّا نظم " نامیده می شود – دارای وزن عروضی و البته آزادی در قافیه است.

        اگرچه در ترکیه و بعضی مناطق دیگر حوزه ی سنتی عروض و همچنین در میان سپیدگرایان زبان فارسی، عروض به چشم بی مهری نگاه می شود، باز هم در امپراتوری فرهنگی پهناور عروض، اشعار فراوانی هم در مقدار و هم در اعتبار، سروده می شود و خلاصه این که: شعر عروضی همچنان زنده و پاینده و پیشروست و تا جایی که این نگارنده، دست کم در میان مخاطبان ایرانی شعر مشاهده کرده است، شعر عروضی (سنتی و نو) بسیار مورد پسند تر از شعر بی وزن می باشد. تازه: به فرض هم که شعر عروضی در سرزمین های اصلی خود، ضعیف شده باشد، باز هم ممکن است با صدور آن به سرزمین های قلمرو جدید، تازه پذیرندگان، قدرش را بهتر بدانند.

        پرسش سوم: آیا زبان انگلیسی، قابلیت پذیرش عروض را دارد؟

        پاسخ: بله، همین که این شاعر، چند شعر عروضی به زبان انگلیسی سروده، دلیل خوبی برای عروض پذیری زبان انگلیسی است و البته بدیهی است که این زبان، خیلی کم تر از فارسی، عروض پذیر می باشد و سرایش عروضی به انگلیسی، کار آسانی نیست. همچنین لازم به ذکر است که زبان های منطقه ی عروض، از جنبه ی زبانشناختی، الزاما مشابه یکدیگر نیستند و جالب است که زبان هایی از خانواده های زبانی مختلف مثل فارسی، عربی و ترکی، هر سه در قالب عروض گنجیده اند و در این راه، موفق بوده اند؛ بنابراین، آنچه باعث بومی شدن این سه زبان در قلمرو عروضی شده، ویژگی های مشترک جغرافیای تاریخی و در نتیجه اشتراک فرهنگی گویندگان آنها در چند سده ی اخیر است که حتی اختلافات ریشه ای زبانی در آنها را در عروض پذیری مشترک شان کم تأثیر نموده است.

        زبان انگلیسی هم مثل زبان های فارسی، عربی و ترکی اگر در معرض عروض قرار می گرفت، شاید از قرن ها پیش عضوی از حوزه ی مشترک عروضی می شد.

        پرسش چهارم: آیا می توان دانش پیچیده ی عروض را – که بر اساس افاعیل عربی است – به راحتی به انگلیسی زبانان تفهیم کرد؟

        پاسخ:

        1- می توان افاعیل عروضی را همان طور که دست کم از مدتی پیش در ایران سابقه شده، بصورت نواهای آهنگین " تتن تن " و مانند آن درآورد؛ یعنی بصورت نواهایی که هرکس با هر زبانی بتواند راحت تر با آنها ارتباط برقرار کند؛ مثلا بجای رکن عروضی فعولن می توان رکن آهنگین تتن تن را بعنوان رکن همنوا و جایگزین آن به کار برد و به همین شکل بجای مستفعلن از تن تن تتن استفاده کرد.

        فراگیر انگلیسی زبانِ عروض می تواند برای فراگیری وزن های عروضی، برخی از این آهنگ های ملموس را در کنار خود بگذارد و براساس آنها به آزمایش سرایش بپردازد؛ مثلا، وزن تتن تن تن تتن تن تن تتن تن (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) را با خود تکرار کند و به سرایش شعر انگلیسی در چارچوب این وزن بپردازد که احتمالا بخاطر خوش آهنگی ویژه ی اوزان عروضی، یادگیری آنها برای شعرپردازان نوآموز انگلیسی زبان، بسیار آسان تر از یادگیری اوزان سنتی شعر انگلیسی خواهدبود.

        2 - غربی ها – به گواهی تاریخ – استعداد فراوانی در شناخت و شناساندن مجهولات سرزمین های دوردست،

        از خود نشان داده و از آن جمله اند:

        کشف ناشناخته های جغرافیایی سرزمین های شرقی، باستانشناسی های فراوان در سرزمین های شرقی، پژوهش های ارزنده ی زبانشناسانه در زبان ها و حتی گویش های خاورزمین و مانند اینها.

        بنابراین، برای غربی های کنجکاو دارای پشتکار فراوان، فراگرفتن عروض شرقی، کار غیر ممکن و یا حتی چندان

        دشواری به نظر نمی رسد.

        برگرفته از کتاب سفیر شعر فارسی
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ ۰۲:۴۳

        شاعر گرانمهر
        با سپاس از آفرینش این اثر معنا زا با مضمین بهارانه
        متشکرم
        سلام
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7