سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        یاس نبی ...

        شعری از

        مهران ساغری

        از دفتر ارادت نامه نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ ۱۱:۳۶ شماره ثبت ۶۳۱۰۰
          بازدید : ۹۳۸   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهران ساغری


        عمر پر بار نبی نیز زمستانی داشت
        باز هم مکر بنی ساعده طوفانی داشت
        پیشگامان بنی ساعده آفت زده اند 
        از سر کینه به فرمان خدا خط زده اند
        یادشان هست جهاز شتر و دست امیر
        سوره ی مائده و آیه ی ابلاغ غدیر ...
        یادشان هست ولی فطرت شان آلوده ست
        هم سخن گشتن با این دو نفر بیهوده ست
        قرعه انداخته و شال و عبا را بستند
        همچو بوزینه به کرسی ولا بنشستند
        بوذر و مالک و عمار زمین گیر شدند
        بعد از آن روز شغالان همگی شیر شدند
        گوی تقدیر ز دستان ولی دزدیدند
        تکیه بر تخت قضا داده به حق خندیدند 
        باز این ضربه چنان خوب و نفسگیر نبود
        چون علی بنده ی این دولت تزویز نبود
        دیو قدرت به گریبان شریعت افتاد ...  
        دزد اینبار در اندیشه ی بیعت افتاد
        لشکری آمده در کوچه به صد تیر و کمان
        زره و خود به تن ، دست به شمشیر و سنان
        میر این دسته که عمری به غلط زیسته بود
        کنج دروازه ی خیبر جنمش ریخته بود
        حمله کردند بدان خانه شغالان و وُحوش ...
        همچو افسانه ضحّاک شه مار به دوش
        شهر لبریز ز دلواپسی و همهمه بود
        آنهمه مَرد ، ولی شیر فقط فاطمه بود 
        شیر زن بود و چه مردانه خطابش میداد
        هر چه میگفت دلیرانه جوابش میداد
        تو و آن پیر که در سفسطه میر عربید
        نانجیب ، آمده پیمان ز علی می طلبید ‌...؟ 
        تو که باشی که وقیحانه به این در بزنی
        نمکم خورده نمکدان مرا می شکنی...؟
        او رجز خواند و عدو یکسره سیلی میزد
        تا نفس داشت به آن صورت نیلی میزد
        میزد از دور ، علی بود و تماشا میکرد
        دست او بسته و با درد مدارا میکرد
        بشکند دست عدو ، یاس نبی را زده است
        یاوری نیست و اینبار حسن آمده است
        پسرِ اوّل زهراست  و غیرت دارد ...
        میدود جان به ره مادر خود بسپارد
        می پرید و جلوی دست عدو سد میشد
        حیف دستان عدو از سر او رد میشد
        عرق شرم ز رخساره ی دین می افتاد 
        هی عمر میزد و او روی زمین می افتاد
        رو سیاهی که علی را به نخ توطئه بست
        لگدی زد به در و شاهپرِ عشق شکست 
        زینب از دور نگه بر در و آتش می کرد
        هی بهوش آمده یک بار دگر غش می کرد
        فضه می گفت حسین از وسط شعله بخیز
        آب بر صورب آن دختر دردانه بریز
        اینقدر گریه نکن فاطمه بیهوش شده
        ام کلثوم کجا رفته که خاموش شده
        اینقدر گریه نکن مادرتان می ماند
        دست تقدیر همین ست ‌خودش میداند
        حیف این جمله فقط از سر دلگرمی بود
        فضه میدید که پهلو چقدر زخمی بود
        آخرین ضربه چنان بر بدن مادر خورد
        سر دردانه ی شش ماهه ی او بر دَر خورد
        این لگد تا به ابد خاطره شد ، خاطره ماند
        هر که بشنید به احوال بدش اشک فشاند
        روی این در که پیَش خون خدا ریخته شد
        تا ابد بیرق یا فاطمه آویخته شد ...

        مهران ساغری
        فاطمیه 96
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۸:۰۷
        روی این در که پیَش خون خدا ریخته شد
        تا ابد بیرق یا فاطمه آویخته شد ....................................... خندانک
        مهران ساغری
        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۷:۰۰
        درود بر شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۸:۴۸
        درود بزرگوار
        آیینی بسیار زیبا و شورانگیز
        دستمریزاد
        شهادت حضرت صدیقه طاهره تسلیت خندانک خندانک خندانک
        مهران ساغری
        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۷:۰۱
        سلام و عرض ادب استاد استکی گرامی
        ممنون از لطف شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدنوری(احمد)
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۰۶
        درودها استاد ساغری
        سروده و غمنامه ای در خور تحسین و اثرگزار
        از دریای علم شاعریتان خواندم وبسیار غمگین شدم
        از سوگ حضرت فاطمه (س) اجرتان با خود بانو سربلند و
        سرفراز باشید استاد فرهیخته قلمتان را می ستایم ////////////////////////
        مهران ساغری
        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۷:۰۱
        عرض ادب و احتران جناب نوری گرامی
        بزرگوارید و بنده نواز
        شاگردی می کنم خدمت شما استاد بزرگوارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احمد خدادادی دهکردی
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۱۹
        درودبراستادساغری عزیزوبزرگوار شعری بسیارزیبا را
        سروده اید اجرتان با فاطمه زهرا (س) خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهران ساغری
        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۷:۰۲
        عرض ادب استاد خدادادی گرامی
        تشکر از لطف شما
        همیشه لطف دارید استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۲۷
        درود بر شما جناب ساغری گرانقدر
        بسیار عالی حق مطلب و حق ضایعه شده از بی بی دو عالم و امیرالومنین علیه السلام را بیان فرمودید احسنت بر شما اجرشما باحق ان شاءالله
        مهران ساغری
        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۷:۰۳
        عرض ادب و احترام
        ممنون از لطف شما
        شاگردی میکنم محضرتان خانوم بهار لویی ارجمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی رفیــــعی وردنجانی
        دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۶:۱۲

        یادشان هست جهاز شتر و دست امیر
        سوره ی مائده و آیه ی ابلاغ غدیر ...
        یادشان هست ولی فطرت شان آلوده ست
        هم سخن گشتن با این دو نفر بیهوده ست
        قرعه انداخته و شال و عبا را بستند
        همچو بوزینه به کرسی ولا بنشستند
        بوذر و مالک و عمار زمین گیر شدند
        بعد از آن روز شغالان همگی شیر شدند
        گوی تقدیر ز دستان ولی دزدیدند
        تکیه بر تخت قضا داده به حق خندیدند
        ......‌‌‌
        تا ابد بیرق یا فاطمه آویخته شد ...

        سلام و عرض ادب حضور استاد ساغری دوست عزیزم
        بسیار عالی و رسا قلم زده اید
        اجرتون با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
        التماس دعا خندانک
        شهادت دخت نبوت حضرت صدیقه طاهره را بحضورتان تسلیت عرض می نمایم .
        تحت توجهات خداوند رحمان همواره برقرار باشید خندانک



        مهران ساغری
        چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶ ۱۶:۰۵
        سلام و ارادت جناب رفیعی عزیز
        دوست و برادر و استادم ارجمندم
        لطف دارید همیشه
        درس پس میدم محضر شما
        محتاج دعای خیرتان هستم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        درودتان جناب ساغری عزیز
        بسیار زیباااااا
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5