سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

فکر

شعری از

زینب نیکخواه

از دفتر تنهایی نوع شعر دلنوشته

ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۲۶ شماره ثبت ۶۳۰۸۳
  بازدید : ۵۱۱   |    نظرات : ۱

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر زینب نیکخواه

درد در پيراهنم مي رقصد  
اشك در چشمانم مي چرخد
باد لاي موهايم مي پيچد 
و فكرِ من ،ويران ميكند ،مغزم را
شب گذر ميكند زمان ميرود 
ساعت روي ديوار هي ميكوبد
چشم تنگ ميشود،انتظار ميكشد
و فكرِ من ويران ميكند ،مغزم را 
باد مي وزد و طوفان بيشتر 
موهايم بهم گره خورده تر و پيچ تر 
بغضم منفجر مي شود و خيس تر 
و فكرِ من ، ويران ميكند، مغزم را
هي گنگ ، هي منگ ميشود حالم 
نه پيام نه زنگ مي خورد موبايلم 
سكوت مي كنم با دو چشم گريانم 
و فكرِمن ، ويران ميكند ، مغزم را
 
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
عباسعلی استکی(چشمه)
دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ۱۸:۳۳
درود بانو
غمگین و زیباست
شهادت حضرت صدیقه طاهره تسلیت خندانک خندانک خندانک
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1