جمعه ۲ آذر
چادر خاکی شعری از احسان اسکندری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ ۰۰:۱۹ شماره ثبت ۶۲۲۲۲
بازدید : ۴۲۱ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب احسان اسکندری
|
بنام خدا
سکوت باز گرفته نیام هایش را
و چاه حفظ نموده مدام هایش را
ابوتراب شده بعد چادر خاکی
که غرق خاک کند کل نام هایش را
کدام؟ آتش در؟ یا قلاف شمشیرش ؟
چطور شعله کشد انتقام هایش را؟!
جواب میدهد از عرش؛ گرچه این مردم
جواب گرچه ندارد،سلام هایش را...
زمانه بعد محمد برات زندان شد
و پیش پای تو آورده دام هایش را
ببند دست علی را، علی سکوتش را...
ببند تا که ببینی دوام هایش را
خدا برای تو روو کرده دستش را
وگفته راز الف ها لام هایش را
شنید عالم و آدم صدای تیغش را
ولی ندید نگاهش پیام هایش را
«علی،بگوکه صورت من چند مو دارد؟ »
چطور فهم نکردی کلام هایش را؟!
بزن دوباره که شق القمر شود، این شهر ...
که خسته کرده علی را و گام هایش را
#احسان_اسکندری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیباست
یا علی مددی