دوشنبه ۳ دی
کدامین شاید شعری از بردیا امین افشار
از دفتر گل سنگ نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۲۱ شماره ثبت ۶۰۵۱۲
بازدید : ۱۳۳۸ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر بردیا امین افشار
آخرین اشعار ناب بردیا امین افشار
|
وا میکشم دستم را
از برکه های یخ
پر می کشم از این
زمین دل مرده
می بینم کورسوی
کلبه ای را
در آن دور دستها
شاید آنجا خانه ای باشد
و تنورش بتواند
که زمستانم را
شاید تنها
این زمستان را
برایم گرم کند
شاید آن جا
خانه ای باشد
کهکشانی
شاید فراخواندم
شاید رها سازدم
کس نمیداند و من هم
نخواهم دانست
شاید وقتی که رسیدم
خاموش شود
یا شاید لحظه ای
تاریکی را برایم
سازد روشن
فرصت برای چند شاید
دیر است
شاید تنها
برای یک شاید
وا میکشم دستم را
از برکه های یخ
شاید تنها برای
یک شاید
پر می کشم
از این زمین دل مرده
پس آن کدامین شاید
کدامین روح
کدامین امید
نمی دانم
شاید تنها برای دیدن
شاید تنها
برای آن چشمان
پر کشان می خزم
به سویش
به آسمان
با یک رنگ پرواز
بدور از پیکرها
بدور از رنگها
با پرواز سیاه
تنها برای دیدن
برای زلال بی رنگی
وا میکشم دستم را
از برکه های یخ
تو گوئی
اینهمه غصه ؟
تو گوئی
اینهمه رنج ؟
تو گوئی پایان
پایان سفیدی
نه سپیدی
که سیاهی
باز هم رنگهاست
باز هم دنیا
دنیای پیکرهاست
می بینم کورسوی
کلبه ای را
در ان دور دستها
وا می کشم دستم را
از برکه های یخ
پر می کشم
از این زمین دلمرده
شاید نه برای دیدن
شاید تنها
برای یک پایان
تنها برای یک پایان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
زیبا قلم زدید