مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
جمعه ۲ آذر
کوی یار شعری از معین تقوایی (معین)
از دفتر یاد دوران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶ ۰۵:۳۵ شماره ثبت ۶۰۰۶۳
بازدید : ۹۶۷۴ | نظرات : ۷
دفاتر شعر معین تقوایی (معین)
آخرین اشعار ناب معین تقوایی (معین)
صدای ارسالی شاعر:
مرورگر شما از پخش صدا پشتیبانی نمی کند
هویدا بُود راز دوران عدم
تبسم میکنم وَ نمیدانی ز احوال بدم
من به امید رخت دادم نفس
روزگاری زنده بودم میزدم بانگ جرس
های دل در آتش حزنم چو سوخت
صدف آمد کفن از لولو بدوخت
روز رفتن،نالهءدل،اشک از این طره است
غضبی در دل من بر روزگاران چیره است
متراکم شده اندام تنم در گور سرد
گونه می گوید که هیهات گریه از چشمان مرد
لب شده سرشار از پند و گوید پشت هم
دائما خنده بزن بر حال و غم
کنون گرچه ز غم و داغ دل بیداد در عالم کند
میزنم می نزد ساقی تا عوض حالم کند
تن به گور سرد و دل در آتش است
این حکایت نیست؛بغض و خواهش است
بازگشتم از عدم با عشق آسان میشود
گر ببینم روی جان دوباره میدهد
زنده خواهم شد دوباره گر ببینم روی او
جان به قربانش کنم در کوی او
"سیل سرشک ما ز دلش کین به در نبرد
در سنگ خاره قطرهء باران اثر نکرد"
تا به کی گوید معین این شرح حال
از درد دوری میوهء دل شده کال
پنجم فروردین ماه 1395-مشهد
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.