یه همصدا،یه همسفر

♡کنارجاده بی هدف توفکردل قدم زدم
یه همسفرباید بیادبرام بشه یه همقدم
♡همون که بی صدامیاد که خواب غنچه نپره
اقاقیای شعراون تموم دل رومیبره
♡میبنده زخم قلبمو،نه این که درداون کمه
می خنده روی غصه هام اگرچه خیلی پرغمه
♡شکفته میشه تودلم شکوفه های عاشقی
مثال عطرخاطرش، به مثل عطررازقی
♡نگاه من به جاده وصدای پای یک نفر
مسافری رسیده بودازین مسیربی گذر
♡کسی اومدکه دست اون ستاره ی دلم روچید
منی که آسمونموبه جزخداکسی ندید!
♡پرنده ی دل منوبه دست قصه هاسپرد
دودست سردوخسته موگرفت واوج قصه برد
♡ازآسمون قلب من کبوتری پریدورفت
روسقف آبی دلم ستاره ای کشیدورفت
♡نه بودنش زیادیه نه حس اون برام کمه
واسه تموم غصه هام وجوداون یه مرهمه
♡گل تبسم هدیه دادبه باغ زردخاطرم
قشنگی حضوراون چه ساده کرده شاعرم
♡دلم میخوادبهش بگم یه هم صدایه همسفر
بگم که دستموبگیرواوج عاشقی ببر