/با یاد تو باز گریه کردم
در حال و هوای بی قراری
سخت است تو را جنون بگیرد
وقتی که خودت خبر نداری/
(دورم کن از این جنون فاحش
با سنگ نزن به جان بیمار
دیوانه و ماه؟بگذر ای دوست
من؟ماه؟تناقضیست انگار)
/پنهان شدی و جهان تهی شد
از هیچ به پوچ می رسم باز
باید که ز خود بکوچم اما
کو بال و پری برای پرواز؟/
(یاد تو بدون بال من را
تا شکوه کنم به آسمان برد
با رفتن تو پرِ دل من
شد مقصد سنگ کودکی خرد)
(بوسیدن تو برای من بود
درحکم شراب و چای و قلیان
رقصیدن تو نشانه ای از
ترکیب خدا و عشق و انسان)
/پتکی شده تیک تاک ساعت
تا له کند این امید دیدار
در نبض دقایقی که مانده
برگرد و بیا خدای آزار /
ابیات قرمز رنگ که داخل( ) هستند : ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
ابیات آبی رنگ که داخل/ / هستند : بنده
پ.ن : بعد از سرودن غزل مشترک که جناب رمضانی آن را به اشتراک گذاشتند.
این چهارپاره،دومین شعر مشترک ایشان و بنده است.
صمیمانه از دوست بزرگوارم الف-تنها عزیز سپاسگزارم که واقعاً در کار گروهی بهترین است.همراهی که بدون هیچ دریغی از قریحه ی زیبایش مایه می گذارد.
تقدیم به نگاه های زیبایتان