علی کشاورز ( فریاد )
سلام بر بانو عجم عزیزم بهترین بانوی دنیا
شما که همیشه لطف دارید به بنده
در مورد لباس آبی که گفتید عرض کنم که
چون پرسپولیسی هستم علاقه ایی به رنگ آبی ندارم
ولی بعضی واژه ها رو همیشه توی شعر میارم
مثل رنگ آبی...روسری...موی سر...
خودتون می دونید من سعی می کنم طوری بنویسم
که مخاطب فضای شعر رو حس کنه و خدارو شکر
فکر کنم موفق بودم توی این زمینه...
ذهنیت شاعران همیشه از معشوق جالبه
هر کدوم سعی دارن که به یه نوعی شروع به سرودنش
کنن و مخاطب رو تحت تاثیر قرار بدن و اتفاقا مهدی
فرجی شاعر خوب کشور هم یه غزل معروف دارن که
یه شاه بیت قشنگ هم داره دراین مورد
در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم!
برای منم جالب بود من اصلا این غزل رو نخونده بودم
ولی بعد از گفتن این غزل تازه فهمیدم این بیت ایشون
و بیت شعر من توی این غزل خیلی به هم شباهت دارن
برای همین به آقای فرجی پیام دادم و ماجرا رو گفتم
و ایشون هم استقبال کرد....
اینا رو گفتم تا به این نتیجه برسیم که خیلی از
شاعران توی ذهنشون وجه مشترک زیادی دارن
در مورد این کلمات وبرای همینه که
شاید بیشتر از بعضی واژه ها که بیان کردین
استفاده کنن توی شعرشون و برای همینم
اگه فضای شعرای بعضی شاعران رو ببینید
یه شباهت هایی میشه دید مثل همین
رنگ آبی که گفتید
من اصلا با فضای شعر قدیمی موافق نیستم
و هیچ غزل قدیمی رو اصلا نمی خونم
به نظر من بدون استفاده از واژه های امروزی
غزل هیچ روحی نداره و مخاطب رو سر ذوق
نمیاره..........
ببخشید نوشتنم طولانی شد بانو عجم عزیزم
ممنونم از حضور گرمتون که همیشه برام عزیز
بوده و هست....زنده باشید به عشق!